دعا مرغ سبکبالی است که از فرش به عرش می رود. گوارایت باد! لحظه ای که آن را آفریدی و تو را به عرش رساند.

عرفه، روزی که بهترین انسان های زمین رو به آسمان بال می گیرند. سفیرانی که مزد سفارت خویش را با خون از خدا می گیرند و آن بودن در صف شهدای کربلاست.

هر دستی که به سمت ملکوت می رود، دعوت نامه ای برای دل های خسته از زمین است، ملکوتی شدن دل خسته ات مبارک.

خدایا! آن گاه که جان ها و اندیشه ها از نسیم فرح بخش نام و یادت سرشار است، بگذار در برکه عرفه، خود را از زنگار غفلت و معصیت شست وشو دهیم.

یا ابا عبدالله علیه السلام : بی قرار آن لحظه ام که نوای یارب یارب تو از ورای زمان عرفه و زمین عرفات برخاست و در امتداد گیتی به جان های ملتهب...

بار الها! پیامبرت را در عرفات به مقام معرفت رساندی، به ما هم در روز عرفه ات طعم معرفت بچشان.

بار الها! در عرفه با هر کدام از هق هق های عبارات مفاتیح، دست های استغاثه اشک بالا می رود و روح را می برد تا آن سوی نقش های جذاب بندگی و رهایی....

پروردگارا! آن کس که به سوی مخلوقی حرکت کند، خود را به امید بخشش آماده می کند. پس امروز من به امید عفو و دوستی تو آماده شده ام و از درگاهت، رحمت...

پروردگارا! هر دلی که از عرفه بویی برده باشد، صدای چینش خشت های تکامل را در روح خویش می شنود. در عرفه دعای تکامل ما را پذیرا باش.

بار خدایا، در روز عرفه بیم و هیبت خودت را در دل من بینداز و برای دیدارت مشتاق و دل کنده از دنیا بساز و بر توبه ای خالص توفیقم ده.