ای یادگار لحظه های زیبا ، به احترام تمام زیبایی های دنیا هرگز فراموشت نخواهم کرد .

یه تکه سلام ، دو فنجان مکث و یک لحظه سکوت به احترام نام قشنگت .

ای دوست ز دوریت پریشان گشتم دیوانه شدم به شهر ، حیران گشتم داروی مرا طبیب دیدار تو گفت در خواب تو را دیدم و درمان گشتم

سهل است بگویم که گرفتار تو هستم من در پی این حادثه غمخوار تو هستم هر چند که تو دور از منی و من ز تو دورم بر جان تو سوگند که دوستدار تو...

درد دوریت کم نمیشه یادت واسم مرهم نمیشه دلم فقط حضورتو می خواد این دلم دوریتو نمی خواد

خواب راحت نکند آنکه خیالی دارد تو چه دانی دل ما با تو چه حالی دارد

ز غمت اشک نریزم تو بگو پس چه کنم آتش قلب خود را با چه خاموش کنم مطمئن باش که مهرت نرود از دل من مگر آن روز که در خاک شود منزل من

ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم اگه تو رو داشته باشم به هرچی می خوام می رسم

گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است ، و گلهای سرخ عطری ندارند ، و ستارگان دیگر نمی خوانند ، آن گاه که چشم می گشایم و می بینم با تو نیستم...

بیا عشقمون رو محکم به هم گره بزنیم و آرزو کنیم این گره هیچ وقت باز نشه ، حتی با دندون روزگار .