مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 61

الهی چون من کیست که اینکار را سزیدم، اینم بس محبت ترا ارزیدم.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 62

الهی از آن خوان که بهر پاکان نهادی نصیب من بینوا کو، اگر نعمتت جُز بطاعت نباشد پس آنرا بیع خوانند لطف و عطا کو ؟ اگر در بها مُزد خواهی ندارم...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 63

الهی یک دل پُر درد دارم و یک جان پُر زجر، خداوندا این بیجاره را چه تدبیر، بار خدایا در ماندم از تو لیکن در ماندم در تو، اگر غایب باشم گویی کُجایی،...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 64

الهی هر کس را آتش در دل است و این بیچاره آتش بر جان، از آنست که هر کس را سرو سامانی است و این درویش را نه سر و نه سامان

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 66

الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفیق طاعتی ده که ببهشت رهنون کند.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 67

الهی نفسی ده که حلقهٔ بندگی تو گوش کند و جانی ده که زهر حکمت تو نوش کند.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 68

الهی دانایی ده که در راه نیفتیم و بینایی ده که در چاه نیفتیم.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 69

الهی دیدهٔ ده که جز تماشای ربوبیت نه بیند و دلی ده که غیر از مهر عبودیت تو.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 56

الهی اگر بدوزخ فرستی دعوی دار نیستم و اگر به بهشت فرمایی بی جمال تو خریدار نیستم. مطلوب ما بر آر که جز وصال تو طلبکار نیستم. روز محشر عاشقان...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 57

الهی تو ما را جاهل خواندی از جاهل جُز خطا چه آید ؟ تو ما را ضعیف خواندی از ضعیف جُز خطا چه آید ؟