مشک برداشت که سیراب کند دریا را

مشک برداشت که سیراب کند دریا را رفت تا تشنگی‌‌اش آب کند دریا را آب روشن شد و عکس قمر افتاد در آب ماه می‌خواست که مهتاب کند دریا را شهادت...

ساقی تشنه لبان گو چه شده ساغر تو

ساقی تشنه لبان گو چه شده ساغر تو این همه تیر چرا مانده به دور و برتو تیرهای همه‌ی حرمله‌ها خرج تو شد شده اندازه‌ی قاسم همه‌ی پیکر تو شهادت...

از دل علقمه آمد این صدا مرحبا میر وفا

از دل علقمه آمد این صدا مرحبا میر وفا تشنه از آب روان گشته جدا مرحبا میر وفا ردّ دستان ترش مانده به جا مرحبا میر وفا دیده در آب روان روی اَخا...

امشب شب توسل ما بر دو دست توست

امشب شب توسل ما بر دو دست توست در عشق حرف اول دفتر دو دست توست تا مشک خالی تو شود پر ز اشک ما رزق تمام گریه کنان بر دو دست توست شهادت حضرت...

آب شریعه تشنه‌ی کام امیر بود

دریا به موج زلف کمندش اسیر بود آب شریعه تشنه‌ی کام امیر بود مشکی به عمق دید حرم روی دوش داشت حتّی فرات پیش نگاهش حقیر بود شهادت حضرت ابالفضل...

وَه چه کوتاه گشته سقا قامت رعنای تو

ردّ دستت را گرفتم جای ردّ پای  تو تا رسیدم علقمه دیدم جدا اعضای تو کی تواند پُر نماید ای برادر جای تو روی مشک پاره دیدم نقشه مینای تو وَه...

در بارش سرنیزه و باران کمان رفت

در بارش سرنیزه و باران کمان رفت لب تشنه به پیش گذر آب روان رفت او یاد صغیران حرم بود و نیاسود با حال خجالت زده از تشنه لبان رفت شهادت حضرت...

ای تشنه لبان حضرت میراب نیاید

ای تشنه لبان حضرت میراب نیاید آن ساقی رفته زِ پیِ آب نیاید سالار شجاعان عرب ساقی عطشان دیگر به هواداری اصحاب نیاید شهادت حضرت ابالفضل علیه...

ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل

ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل وی دست علی در صف پیکار اباالفضل هم خون حسین بن علی در تن پاکت هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل شهادت حضرت...

آن دو دستی که امید همه لشکر بود

آن دو دستی که امید همه لشکر بود لرزه انداز صف دشمن بی باور بود از بدن گشته جدا روی زمین افتاده وای از این غصه که آه جگر خواهر بود شهادت حضرت...