0
مسیر جاری :
ممکن نبودنِ قضایایِ تألیفیِ پیشین در مابعدالطبیعه فلسفه‌های جدید و معاصر

ممکن نبودنِ قضایایِ تألیفیِ پیشین در مابعدالطبیعه

در این جا به این موضوع می پردازیم که چرا از نظر کانت مابعدالطبیعه نمی تواند قضایایِ تألیفیِ پیشین معتبر داشته باشد؛ یعنی چرا شرایط «علم» بودن را ندارد و چرا نمی تواند معرفتی معتبر و یقینی درباره ی متعلقات...
فیزیک محض و قوانین کلی و جزئی از نظر کانت فلسفه‌های جدید و معاصر

فیزیک محض و قوانین کلی و جزئی از نظر کانت

به نظر کانت، فیزیک محض شامل قوانین عام است که فاهمه به نحو عام بر طبیعت به نحو عام بار می کند؛ مانند قانون «جوهر باقی است» و «هر حادثی علتی دارد» که این دو قانون بر طبیعت به صورت کلی حاکم است. اما مثلاً...
شناخت محصول ذهن و خارج (فاهمه و شهود) است فلسفه‌های جدید و معاصر

شناخت محصول ذهن و خارج (فاهمه و شهود) است

از نظر کانت، معرفت محصول مشترک ذهن و عالَم خارج است. در معرفت، هر آن چه کلی و ضروری و ثابت است صورت معرفت است و ناشی از ذهن و فاهمه و هر آن چه متغیر و غیر ضروری است ماده ی معرفت است و ناشی از
امکان قضایایِ تألیفیِ پیشین در فیزیک (طبیعیات) فلسفه‌های جدید و معاصر

امکان قضایایِ تألیفیِ پیشین در فیزیک (طبیعیات)

یکی از پرسش های مهم کانت این بود که «قضایایِ تألیفیِ پیشین در فیزیک چگونه ممکن است.» کانت معتقد است که دو نوع فیزیک وجود دارد: فیزیک تجربی و فیزیک محض. در فیزیک تجربی، از اموری مانند مفهوم حرکت و
امکان قضایایِ تألیفیِ پیشین در ریاضیات فلسفه‌های جدید و معاصر

امکان قضایایِ تألیفیِ پیشین در ریاضیات

به نظر کانت، احکام ریاضی مبتنی بر زمان و مکان اند. خود زمان و مکان از طریق احساس و تجربه برای انسان حاصل نمی شود، بلکه اساسِ هر گونه احساس و به تعبیر
تعریف علم و امکان قضایایِ تألیفی پیشین فلسفه‌های جدید و معاصر

تعریف علم و امکان قضایایِ تألیفی پیشین

کانت معتقد است که مابعدالطبیعه به عنوان یک «علم» ممکن نیست. اینک باید دید که «علم» چیست و برای این که به مجموعه ای از قضایا علم اطلاق شود، چه شرایطی باید موجود باشد. به اعتقاد کانت، علم عبارت است از مجموعه...
تعریف و انواع مابعدالطبیعه از نگاه کانت فلسفه‌های جدید و معاصر

تعریف و انواع مابعدالطبیعه از نگاه کانت

درباره تعریف مابعدالطبیعه باید گفت که از مجموع سخنان کانت بر می آید که او مابعدالطبیعه را به سه قسم تقسیم می کند:
نقد هگل بر نظریه های حق لیبرال فلسفه‌های جدید و معاصر

نقد هگل بر نظریه های حق لیبرال

هگل حقوق انسان بر زندگی، آزادی و مالکیت؛ حق او بر دفاع از خود؛ و حق او بر اِعمال فراگیر آزادی دلخواهانه یا خودمختاری آزادش را در نخستین بخش فلسفه ی حق، یعنی حق انتزاعی، می پروراند. علاوه بر این، هگل در...
نگاه انتقادی هگل به لیبرالیسم (2) فلسفه‌های جدید و معاصر

نگاه انتقادی هگل به لیبرالیسم (2)

نقد هگل بر فلسفه‌ی حقوق طبیعی مدرن تنها روش شناختی نیست بلکه نقدی ماهوی است. او این فلسفه را ذاتاً انقلابی و در قبال تندروی‌های انقلاب فرانسه و به خصوص دوره‌ی ترور مسئول می‌داند. و در حالی که هگل مثل خلف...
نگاه انتقادی هگل به لیبرالیسم (1) فلسفه‌های جدید و معاصر

نگاه انتقادی هگل به لیبرالیسم (1)

پیشرفتی جدید و شاید شگفت انگیز در حوزه ی نظریه ی سیاسی، احیای لیبرالیسم نوکانتی، به همراه آموزه های دولت بی طرف و منافع و احترام برابر، بوده است. هرچند منتقدان لیبرالیسم این چنین اظهار کرده اند که تصور...