0
مسیر جاری :
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید شرح دیوان حافظ

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید

به معشوق گفتم:غم عشق تو را دارم و مشتاق دیدار تو هستم.او در پاسخ گفت:سرانجام این غم تو پایان خواهد یافت و به مرادت خواهی رسید؛ به او گفتم:ماه تابان شب های تاریک من باش و او گفت:اگر امکان داشته باشد.
اگر به باده ی مُشکین دلم کَشَد شاید شرح دیوان حافظ

اگر به باده ی مُشکین دلم کَشَد شاید

اگر دلم به نوشیدن شراب خوشبو و معطر تمایل دارد، شایسته است؛ زیرا انتظار خیر و نیکی از زهد ریاکارانه و دروغین نمی رود.
بخت از دهان دوست نشانم نمی دهد شرح دیوان حافظ

بخت از دهان دوست نشانم نمی دهد

بخت و اقبال بد و نامبارک از دهان زیبا و کوچک معشوق به من عاشق نشانی نمی دهد و اقبال و سعادت از راز پنهانی دهان او مرا آگاه نمی سازد.بخت نامساعد عاشق، نشانی از قبول و عنایت و توجه معشوق دریافت نمی کند آری...
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود؟ شرح دیوان حافظ

گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود؟

ای یار!چنانچه من از باغ وجودت کام دل بگیریم و از گلستان لب هایت بوسه ای بچینم، چه می شود؟ اگر روشنی چهره ی درخشان تو زندگی ام را روشن کند، چه خواهد شد؟
گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود شرح دیوان حافظ

گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود

هر چند پذیرفتن این پند و سخن بر واعظ شهر که خود پند دهنده است، آسان نیست، ولی باید بداند تا زمانی که مکر و فریب و ناراستی را پیشه ی خود کند و دروغگو و شیّاد باشد، مسلمان نخواهد شد.
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود شرح دیوان حافظ

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

می ترسم که اشک، غم عشق ما را افشا کند و پرده ی راز من عاشق را کنار زده و این راز پوشیده ی سر به مهر، همچون افسانه در همه عالم مشهور شود و بر سر زبان ها بیفتد و این راز را همه بدانند.
ساقی حدیث سرو و گل لاله می رود شرح دیوان حافظ

ساقی حدیث سرو و گل لاله می رود

ای ساقی!آگاه باش که فصل بهار و هنگام شادخواری فرا رسیده است و سرو و گل و لاله دوباره جلوه گری را آغاز کردند.همه جا سخن از سرو و گل و لاله است و این گفتگو و دامنه ی بحث به پیاله های سه گانه ی شراب که شوینده...
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود شرح دیوان حافظ

خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود

خوشا به حال دلی که پیوسته به دنبال نگریستن به زیبایی ها نباشد و به هر جا دعوتش کردند، بی تأمل و سنجیده نمی پذیرد و نمی رود.
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود شرح دیوان حافظ

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

ای معشوق!نقش و تصویر تو هرگز از صفحه ی دل و جان من پاک نمی شود؛ هیچ گاه از یاد و خاطر من، تصویر آن یار سرو قامت خوشرفتار محو نمی شود.عاشق واقعی، هیچ گاه معشوق خود را فراموش نمی کند.
از سر کوی تو هر کاو به ملامت برود شرح دیوان حافظ

از سر کوی تو هر کاو به ملامت برود

ای محبوب!کسی که از دلبستگی به کوی تو خسته و دلتنگ شود و از ناز و عتاب تو آزرده گردد، نه تنها کارش از پیش نخواهد رفت، بلکه سرانجام از عمل خود پشیمان و شرمگین می شود.