يک نامه به يک دوست
سلام. حال من خوب نيست، امّا هميشه براي سلامتي شما، شمع روشن مي کنم. مدتي است که همه را از خود، بي خبر گذاشته ايد. حتمآَ مي دانيد که پدربزرگ مرد!...
چهارشنبه، 19 آبان 1389
غم هجر
دلم ز هجر تو اي يار خوب رو خون است نپرسي از من مسکين که حال تو چون است شبم ز هجر تو روز است و روز همچون شام ز دوريت غم و دردم هماره...
چهارشنبه، 19 آبان 1389
غيبت يا غفلت
حال و روز شيعه در اين عصر، از دو وجه بيرون نيست؛ يا معصوم خاتم را، امام را ولي الله اعظم را محبوب و مقصود و مقتداي خويش مي داند يا سر بر آستان...
چهارشنبه، 19 آبان 1389
طبيب دردمندان
هيچکس غيرازتو نگشايد گره از کار ما بهتر از هر کس تو آگاهي بحال زار ما حال ماباشد وخيم و کارمان سردرگم است رحم کن برحال ما اصلاح فرما کار...
يکشنبه، 16 آبان 1389
رسم شيدايي
آفرينش براساس هدف وغايتي رقم خورده است؛ دردل هستي شوري زده اندوبرسر آن شيدايي ريخته اند وتمامي کائنات را از عشق ومحبت آفريدگار سرمست کرده اند؛«وبعثهم...
شنبه، 3 مهر 1389
مردي که عطر و بوي امام مي داد
مير علام به طرف پنجره سربرگرداند. ستارگان در قاب پنجره مي درخشيدند. شب از نيمه گذشته بود. مثل هر شب مطالعه درسش را تمام کرد. شعله لرزان شمع با...
دوشنبه، 14 تير 1389
جبران مي کنم
مامان صدايم کرد و گفت: «ريحانه آماده اي؟» دندان هايم را روي هم فشار دادم و با خشم گفتم: «گفتم که نميام» باز مامان با گله گفت: «امان از دست تو،...
دوشنبه، 14 تير 1389
ندای عاشقی
توبيا تا ز پرتو رويت، شب تاريک سحر گردد، ورنه اي مهر تابان، بي تو هر لحظه تيره تر گردد. من در اين غار خسته و دلتنگ، انتظار تو را ستاره کنم،...
شنبه، 8 خرداد 1389
به ما گفته اند
محبت امام زمان کیمیائی است که مس وجود را طلا می کند. اکسیر اعظم است که آتش به جان آدم می اندازد. دم مسیحا است که دلهای بیمار را شفا می دهد...
دوشنبه، 16 فروردين 1389
اولین و آخرین حاجت
نیامده ای اما نیک می دانی که کمی آن سو تر از سرزمین من، درویشان حتی نان خشکیده ای ندارند تا در آب فرو ببرند، نیامده ای اما خوب می دانی، کمی...
چهارشنبه، 11 فروردين 1389
دلواژه هايي با امام زمان(ع)
براي مولايم نوکر خوبي نبودم، مي توانستم خيلي بهتر از اينها باشم اما خواهشهاي نفساني نگذاشت، اگر واقعاً امام زمان را دوست مي داشتم او را مي ديدم...
دوشنبه، 2 فروردين 1389
مناجات منتظران
تشنگان جمال خودت را، به جرعه اي از جمال مهدي(عج) مهمان کن. خدايا! من از آن زمان که شنيده ام «محبوبمان ناشناس در ميان ما مي گردد و در همين...
پنجشنبه، 27 اسفند 1388
ترنم انتظار
هنوز، گلبرگ ها به شوق لمس نور وجود او مي شکفند. پرستوهاي عاشق با رمز نام دلرباي «يا بن الحسن»به کوي سپيد شهادت مي کوچند و هر اميد وخوبي با نام...
سه‌شنبه، 25 اسفند 1388
نواي انتظار
عجيب نيست که رودخانه هاي هر نقشه جغرافيا، راه دريا را گم کرده اند. عجيب نيست که درياهاي هر اقليم، ترک ترک به کوير شبيه شده اند. شگفت نيست که...
سه‌شنبه، 25 اسفند 1388
طراوت انتظار
بي حوصله،کلافه ،پکر،مثل جمعه ها دلواپس«هنوز»و«اگر»مثل جمعه ها پايان هفت مرتبه از خود گذشتم پايان هفت بار سفرمثل جمعه ها من ابتدا و آخر دلتنگي...
دوشنبه، 24 اسفند 1388
دل تنگي هاي فراق نور
اي مهربان! نمي دانم چگونه به خود جرئت مي دهم لذت حضور با تو را با پستي هاي دنيا معاوضه کنم؟! چه بگويم که برلب،«العجل العجل »دارم،اما در دل،هزار...
دوشنبه، 24 اسفند 1388
بي تاب يوسف
زمين حتي ثانيه اي تاب فراق ندارد. پيامبري پس از پيامبر و امامي پس از امام، اشتياق زمين به صالحان را پاسخ گفته اند. اکنون اما زمانه غريبي است...
دوشنبه، 24 اسفند 1388
دری به روی انتظار
آشنای نعمت غم است، گر هزار کوه غم رسد، هنوز هم کم است! از درون سینه ام، ناله های مرغ خسته ای به گوش می رسد. بالهای زخمی ام نیازمند مرهم است....
چهارشنبه، 19 اسفند 1388
دلم را آهسته حمل کنید، شكستنی‌ست!
باز هم جمعه رنگ خون شد و من، هنوز چشم انتظار بر لب جاده دل نشسته‌ام... می‌بینی مرا؟... همان که تنهای تنهاست... مثل همیشه... کفش‌ها را به گوشه‌ای...
سه‌شنبه، 18 اسفند 1388
خورشید آرزو
كوه بايد تو را ركوع كند ماه، بايد تو را، خضوع كند «سرافرازي» به احترام حضور پيش پاي شما خشوع كند تو غذايي براي روح، اي كاش دل به ياد تو، سدّ...
چهارشنبه، 12 اسفند 1388