ناله کن ای دل به عزای علی
ناله کن ای دل به عزای علی گریه کن ای دیده برای علی کعبه ز کف داده چو مولود خویش گشته سیه پوش عزای علی
چهارشنبه، 2 تير 1395
محراب خون
در دل محراب خون جای من است نغمه تکبیر آوای من است روزه‌ام را در سحر قاتل گشود زان به خون آغشته لب‌های من است
چهارشنبه، 2 تير 1395
محاق خون
به محراب شفق، منشق سر مهتاب مى‌بينم الهى هاله‌اى از غم، در اين محراب مى‌بينم على و مسجد و عدل و شجاعت جملگى در خون تمام انبيا را اين چنين بى...
چهارشنبه، 2 تير 1395
نخلستان خاموش
زمين و آسمان امشب غم و دردى دگر دارد به پشت تيره ابرى، ماه چشمى پرگهر دارد نواى مرغكان نغمه خوان در سينه بشكسته به هر سو بنگرى مرغى سر از...
چهارشنبه، 2 تير 1395
معراج از محراب
مسجد كوفه ببين عزم سفر كرد على با دلى خون ز تو هم قطع نظر كرد على مسجد كوفه مگر مسجدالاقصايى تو كه ز محراب تو تا عرش سفر كرد على رفت آن شب كه...
چهارشنبه، 2 تير 1395
قائمه عرش
شمشير خصم تارك حيدر شكسته است محراب، همچو لاله در خون نشسته است فلك نجات و قائمه عرش كردگار از موج خيز حادثه بى تاب و خسته است آزادمرد صف شكن...
چهارشنبه، 2 تير 1395
علی آن شیر خدا
علی آن شیر خدا شاه عرب الفتی داشته با این دل شب شب ز اسرار علی آگاه است دل شب محرم سرّالله است شب علی دید به نزدیکی دید
چهارشنبه، 2 تير 1395
شهيد محراب
فضاى كوفه غمبار است امشب غم از هرسو پديدار است امشب سحاب غم گرفته روى مه را زمين و آسمان تار است امشب همه ذرّات عالم بى‌قرارند
چهارشنبه، 2 تير 1395
شرح ماتم
دلى دارم پر از خون از جفاى روزگار امشب كه روزم تيره گرديده است از شام تار امشب هزاران زخم در دل دارم از يك زخم اى مردم چه گويم من ز زهر و جور...
چهارشنبه، 2 تير 1395
شب قدر على عليه السلام
پيشانى عدل و عدالت را شكستند آن دسته‌اى كه با على پيمان ببستند معصوم را ديدى كه مظلومانه كشتند در سجده گاهى ناجوانمردانه كشتند يا رب چه صبحى...
چهارشنبه، 2 تير 1395
سر به گریبان تواند
نه فقط مسجدیان سر به گریبان تواند نخل و چاه و شب و صحرا همه گریان تواند دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت ای که خلق دو جهان بسته به دامان تواند...
چهارشنبه، 2 تير 1395
سَحَر جانكاه
كاش امشب را سحرگاهى نبود صبح ماتم‏خيز و جانكاهى نبود كاش امشب آن جنايتكار را سوى محراب على راهى نبود كاش گم مى‏كرد راه كوفه را
چهارشنبه، 2 تير 1395
راز شب
قرص خورشید از فراز نخل‌ها لنگ لنگان سوی مغرب می‌خزید آسمان با رنگ گلگون افق خون شب را در فضا می‌گسترید
چهارشنبه، 2 تير 1395
خون فَلَق
نيست جز بر اثر كوكبه طاعت حق كه به محراب شب تيره شود مه منشق اختر از ديده مهتاب چكد وقت سحر شب سيه پوش كند هيمنه خون شفق
چهارشنبه، 2 تير 1395
چلچراغ اشک
اى آسمان غم زده، امشب، شب على است مطلوب اولياى خدا، مطلب على است امشب به كوفه ديده بيدار اختران مثل هميشه محو نماز شب على است
چهارشنبه، 2 تير 1395
تیغ جان ستان
ای تیغ جان ستان که شکستی سر مرا بنشانده‌ای به داغ پدر دختر مرا ای تیغ جانگداز چه بودی که زهر تو چون شمع آب کرد همه پیکر مرا
چهارشنبه، 2 تير 1395
تسبیح زخمهای تو
تسبیح زخمهای تو تصویر می‌شود تا دانه دانه اشک تو زنجیر می‌شود اندوه کعبه بود، ترک خورد از غمت دارد به شکل قلب تو تصویر می‌شود
چهارشنبه، 2 تير 1395
بال شوق
گذر دارد زمان بر جاده شب سوگوار امشب مه از غم كرده روى خويش پنهان در غبار امشب چه افتاده است يا رب در حريم گنبد گردون كه می‌ريزند انجم اشك حسرت...
چهارشنبه، 2 تير 1395
باز امشب منادی کوفه
باز امشب منادی کوفه، از امامی غریب می‌خواند گوشه‌ی خانه دختری تنها، دارد اَمن یجیب می‌خواند مثل این‌که دوباره مثل قدیم، چشم اَز خون دل تری دارد...
چهارشنبه، 2 تير 1395
امير دادگستر
از تيغ زهرآلود دژخيمى ستمگر محراب شد يادآور درياى احمر ديگر چه كس داد ضعيفان را ستاند افتاد از پا آن امير دادگستر شب باوران خورشيد را در خون...
چهارشنبه، 2 تير 1395