ديدگاه ساختي ژان پياژه

پياژه در کتاب ساخت گرايي مباحث عمده اي را مورد توجه قرار داده است. در يک نگاه اجمالي به فصل هاي کتاب او، ميزان دقت و اهميت ديدگاه ساختي اش روشن مي گردد. در فصل اول کتاب به بيان تعريف و مشخصات ساخت
دوشنبه، 31 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ديدگاه ساختي ژان پياژه
 ديدگاه ساختي ژان پياژه

 

نويسنده: تقي آزاد ارمکي




 

پياژه در کتاب ساخت گرايي (1) مباحث عمده اي را مورد توجه قرار داده است. در يک نگاه اجمالي به فصل هاي کتاب او، ميزان دقت و اهميت ديدگاه ساختي اش روشن مي گردد. در فصل اول کتاب به بيان تعريف و مشخصات ساخت پرداخته است. « ساخت هاي رياضي و منطقي »، « ساخت هاي جسماني و زيستي »، « ساخت هاي روان شناختي »، « ساخت گرايي زباني » ، « تحليل ساختي در علوم اجتماعي » و « ساخت گرايي و فلسفه » عناوين فصل هاي ديگر کتاب او مي باشد.
پياژه به تاريخچه ي پذيرش و عدم پذيرش ساخت گرايي در زبان شناسي، روان شناسي، و ديگر علوم اجتماعي اشاره مي کند و در نهايت مدعي است که مفهوم ساخت دربردارنده ي سه ايده ي اساسي هم چون: 1- ايده ي کليت (2) 2- ايده ي تبديل (3) 3- ايده ي خودتنظيمي (4) است. او در ادامه ي بحث هريک از سه صفت ساخت را توضيح داده است. (5)
پياژه کليت را علامت تعريفي ساخت ها مي داند که مورد توافق همه ساخت گرايان ( در رياضيات، زبان شناسي و روان شناسي ) است که اين به منزله ي شناخت تقابل بين ساخت ها و جمع هاست. ساخت ها به منزله کل ها هستند و جمع ها دربردارنده اجزا نيستند، بلکه اين اجزا تحت سلطه ي قوانيني که ساخت را مي سازند، مي باشند. ( Piaget, 1971 ) در اين صورت مشخصات ساختي ( از گروه ها، رشته ها، حلقه ها، دسته ها و مثل آن ) کاملاً متفاوت از مشخصات افراد مي باشد.
عنصر ديگر تغيير است. از نظر پياژه ساخت ها ثابت و بدون تغيير نيستند. بلکه ساخت ها به واسطه ي وجود قوانين ترکيب، ساخت دوگانه و دو قطبي به طور مداوم در جريان ساخت يابي يعني تغيير قرار دارند. (6) قوانين تبديلات سيستم ساخت را ممکن مي سازند. از نظر پياژه، دوسوسور نيز با طرح مفهوم سيستم که دربردارنده ي قوانين ترکيب و تعادل (7) مي باشند، تبديل ساخت ها را مورد نظر داشته است. او مدعي است که حتي ساخت گرايي مطرح شده به واسطه ي گشتالت نيز دربردارنده ي مفهوم تغيير و تبديل پذيري است:
« في الواقع ساخت گرايان مشهور- ازگروه هاي رياضيات تا سيستم هاي خويشاوندي- بدون استثنا معتقد به تغيير و تبديل هستند. » ( Ibid p.8 )
پياژه در ادامه اشاره دارد که مسئله ي اساسي تاريخ ساخت ها نيست بلکه ساخته شدن ساخت ها و رابطه ي بين ساخت گرايي و غيرساخت گرايي است.
خودتنظيمي سومين ويژگي و صفت ساخت هاست. منظور او از خودتنظيمي، کنترل کردن خود است که دربردارنده ي نزديکي و خوديابي است. پياژه ريتم، کنترل کردن و عمل را سه مکانيسم عمده ي خود کنترلي و خوديابي مي داند. ممکن است اين سه را مراحل گوناگون ساختي ساخت بداند. ( Ibid, p.8 )
پياژه مدعي است که همه ي نظريه هاي ساختي با گروه هاي اجتماعي و خرده گروه ها با کليت هاي تبديلي خود به خودي مرتبط است. گروه اجتماعي به طور اجتناب ناپذيري يک کل است که متحول شده و محل تبديلات است. يکي از عمده ترين وقايع درباره ي گروه هاي اجتماعي اين است که همه ي صور موانع و قوانين را براي تغيير خود به خودي دارند.
پياژه دو فرق اساسي بين ساخت گرايي عام و ساخت گرايي تحليلي اشتراوس قائل است.

ساخت گرايي

ساخت گرايان عام نگر از قبيل دورکيم کليت را مفهوم اوليه تحليل قرار داده و مدعي اند که کل اجتماعي (8) از وحدت عناصر ايجاد مي گردد. در صورتي که ساخت گرايان تحليلي از قبيل موس و اشتراوس در صدد توضيح جزئيات کنش متقابل هستند.

نوع ساخت گرایی 
               عنصر  

ساخت گرایی تحلیلی

ساخت گرایی جهانی

اصل اول- ساخت

قوانین ترکیب

پیدایش

اصل دوم- تحلیل

توجه به ساخت با توجه به گذشته

توجه به روابط درونی ساخت

متفکر

اشتراوس

دورکیم


دومين اصل نحوه ي تحليل ساخت است. ساخت گرايان عام نگر سيستم ها و روابط قابل مشاهده و کنشهاي متقابل را که کفايت سيستمي دارند مطالعه مي کنند در حالي که ساخت گرايان تحليلي سيستم هاي تجربي را به واسطه ي ساخت هاي عميق با تکيه بر اشکال پيشين آنها مورد بررسي قرار مي دهند.
پياژه مدعي است که دو اصل ساخت گرايي و تحليل با يکديگر مرتبط اند. زيرا تحقيق براي ساخت هاي عميق نتيجه مستقيم علاقه به جزئيات قوانين انتقال (9) است. ( Ibid, p.8 )
پياژه معتقد است که ساخت گرايي به عنوان نظريه ي اجتماعي، امري تازه نيست، بلکه ساخت گرايي به عنوان روش شناسي تحقيق پديده اي تازه است. تازگي روش تحليل ساختي به خاطر اين واقعيت است که ساخت ها هم چون اموري که به سادگي به دست مي آيند، قابل مطالعه نيستند. بلکه به واسطه ي اشکال انتزاعي صور يا سيستم هاي با درجات بالا فهميده مي شوند. کشف ساخت يک تلاش خاص و عکس العمل انتزاعي است. ( Ibid, p.142 ) او مدعي است که ساخت به سادگي فهميده نمي شود بلکه نياز به تحقيق و بررسي اساسي و عميق دارد. اين شناخت به واسطه ي اشکال و صور انتزاعي امکان پذير مي گردد که انعکاسي مجرد باشند.

مشخصات ديدگاه و روش ساختي پياژه:

1- ساخت گرايي دکترين يا فلسفه ي خاصي نيست.
2- اساساً برخورد يک روش با همه ي اموري است که به آن مرتبط است از قبيل امر تکنيکي و مرتبط با روش هاي ديگر است و به کارگيري آن نيز محدود است. ( Ibid, p.136 )
3- ساخت ها نمي توانند نتيجه همکاري بين رشته اي باشند.
4- ساخت مورد نظر اشتراوس مبين زيرساخت و سيستم هاي آگاهي يا ايدئولوژي هستند و پياژه آن را مبين سيستم عصبي و آگاهي رفتار مي داند. ( Ibid, p.138 )
5- ساخت ها اموري غيرفردي و عمومي اند. ( Ibid, p.136 )
6- ساخت داراي موضوع و فعاليت است. ( Ibid, p.136 )
7- ساخت پديده اي ترکيبي است و جداي از ساختمان به طور ذهني يا عيني وجود ندارد. ( Ibid, p.140 )
8- ساخت سيستم انتقالات است که وابسته به قواعد يا قوانين انتقال مي باشد. ( Ibid, p.140 )

پي‌نوشت‌ها:

1. Structuralism.
2. Wholeness.
3. Transformation.
4. Self- Regulation.
5. Structuralism.
6. Structured.
7. Synchronic.
8. Social Whole.
9. Transformation Laws.

منبع مقاله :
آزاد ارمکي، تقي؛ ( 1389 )، نظريه هاي جامعه شناسي، تهران: سروش ( انتشارات صدا و سيما )، چاپ ششم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط