مدل فراشناختی اختلال روانشناختی

اصل بنیادین درمان فراشناختی آن است که اختلال روانشناختی با فعال شدن نوعی سبک تفکر ناسازگارانه موسوم به سندرم شناختی- توجهی مرتبط است. در بسیاری از افراد، دوره های هیجانی و ارزیابی منفی مانند غمگینی، اضطراب، خشم، احساس بی ارزشی محدود و گذرا هستند.
جمعه، 8 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مدل فراشناختی اختلال روانشناختی
مدل بنیادی درمان فراشناختی، مدل کار کرد اجرایی خود نظم بخش self-regulatory executive function model (SREF) (ولز و ماتیوز، ۱۹۹۴، ۱۹۹۶؛ ولز، ۲۰۰۰) خوانده می شود، دلیل این نام گذاری آن است که مدل مذکور، تبیینی برای عوامل شناختی و فراشناختی دخیل در کنترل «بالا به پایین اختلال هیجانی ارایه می نماید. نمایش نموداری این مدل همراه با مؤلفههای فراسطحی آن، در شکل ۱-۱ ارایه شده است. در این مدل، فرایندهای شناختی در سه سطح متعامل توزیع شده اند که عبارتند از : (یک) پردازش خودکار و بازتابی ( پردازش سطح پایین)، (دو) پردازش هشیار کنترل شدهی شدهی افکار و رفتارها (موسوم به سبک شناختی) و (سه) مجموعه ی دانش با باورهایی که از لحاظ ماهیت فراشناختی هستند و در حافظهی بلندمدت ذخیره شده اند.
 
اصل بنیادین درمان فراشناختی آن است که اختلال روانشناختی با فعال شدن نوعی سبک تفکر ناسازگارانه موسوم به سندرم شناختی- توجهی مرتبط است. در بسیاری از افراد، دوره های هیجانی و ارزیابی منفی (مانند غمگینی، اضطراب، خشم، احساس بی ارزشی) محدود و گذرا هستند. با این وجود، سندرم توجهی- شناختی اثراتی دارد که افراد را در دام اختلال های بلند مدت و عود کننده گرفتار می سازد.
 
سندرم شناختی توجهی شامل نوعی سبک تفگر در جامانده (تکرارشونده) به صورت نگرانی یا نشخوار فکری متمرکز بر تهدید و رفتارهای مقابله ای ناسازگارانه (مانند سرکوب فکر، اجتناب، مصرف مواد) است. این سبک پیامدهایی دارد که به حفظ و تداوم هیجانها و تقویت افکار منفی منجر می شود. به طور کلی، سندرم شناختی- توجهی موجب تداوم احساس تهدید در فرد می شود.
 
نمونه ای از اثرات سندرم شناختی- توجهی را می توان در شکل گیری اختلال وحشت زدگی مشاهده کرد. حملات وحشت زدگی خودانگیخته بسیار رایج است و برای بسیاری از افراد، زمانی در دوره های خاصی از زندگی شان رخ می دهد. با این حال، نگرانی دربارهی حملات بعدی که بخشی از سندرم شناختی- توجهی است موجب طولانی شدن اضطراب شده و پایش و بازبینی احساس های بدنی که باز بخشی از سندرم شناختی- توجهی است در موقعیتهای برانگیزاننده احساس های بدنی مزاحم را در حملات بعدی افزایش می دهد. بنابراین فردی که مستعد فعال سازی این الگوی پاسخ دهی شناختی-توجهی است، بیشتر احتمال دارد که برانگیختگی اضطرابی مداوم و پایداری را تجربه کند و دچار حملات وحشت زدگی مکرر شود.مهم ترین خصیصهی سندرم شناختی- توجهی در مورد فوق، در جاماندگی به شکل نگرانی انتظاری است. علاوه بر این، در مثال فوق سندرم شناختی- توجهی شامل پایش تهدید به صورت تمرکز بر برداشت خود و رفتارهای مقابله ای به شکل تلاش برای عادی به نظر رسیدن نیز است. این الگو از شکل گیری باورهای خاص درباره ی پیامدهای غیر قابل کنترل و آسیب زای اضطراب حمایت می کند.
 
سندرم شناختی- توجهی از دانش و باورهای شخص ناشی می شود، اما این دانش و باورها از لحاظ ماهیت، فراشناختی هستند و در حیطه ی باورهای شناختی معمولی دربارهی خود و جهان قرار نمی گیرند. دو نوع باور بسیار مهم هستند: (یک) باورهای مثبت دربارهی لزوم درگیر شدن در جنبه هایی از سندرم شناختی- توجهی (برای مثال، «اگر من دربارهی علایم خود نگران شوم، چیزهای مهم را نادیده نخواهم گرفت» و (دو) باورهای منفی دربارهی کنترل ناپذیری، خطر یا اهمیت افکار و احساسات (برای مثال، «کنترلی بر ذهن خود ندارم»، «اضطراب می تواند مرا دیوانه کند»). در اینجا، قبل از مطرح کردن سایر جزییات فکر می کنم ارایهی خلاصه ای از اصول اساسی رویکرد فراشناختی سودمند باشد: 1- هیجانهای اضطراب و غمگینی، علایم درونی بنیادینی هستند که از وقوع ناهمخوانی در خودتنظیمی و تهدید بهزیستی فرد حکایت دارند. ۲- این نوع هیجان ها به طور طبیعی دورهی محدودی دارند، چون فرد از راهبردهای مقابله‌ای برای کاهش تهدید و کنترل شناخت خود استفاده می کند. 3- اختلال روانشناختی از تداوم پاسخهای هیجانی ناشی می شود. ۴- پاسخهای هیجانی به دلیل سبک و راهبردهای تفگر فرد تداوم می یابند. ۵- سبک ناسازگارانه ای که در همه‌ی اختلال‌ها مشاهده می شود، سندرم شناختی- توجهی نامیده می شود و شامل نگرانی، نشخوار فکری، پایش تهدید، راهبردهای ناسازگارانه‌ی کنترل افکار و سایر رفتارها (مانند اجتناب می شود که مانع یادگیری انطباقی هستند. ۶- سندرم شناختی- توجهی نتیجه ی باورهای (دانش) فراشناختی نادرست است که افکار و حالت های احساسی را کنترل و تفسیر می کنند. ۷- سندرم شناختی- توجهی از طریق چندین ساز و کار (مسیر) کاملا مشخص، موجب تشدید و طولانی شدن تجربه ی هیجانی می شود.
 
مرد ۲۳ ساله ای با مشکل احساس اضطراب در موقعیت‌های اجتماعی که می ترسید مبادا در آنها مضطرب یا غیرعادی به نظر آید، برای درمان مراجعه کرده بود. وقتی دربارهی تجربه ی اخیر اضطراب اجتماعی او سؤال شد، به احساس اضطراب خود قبل از حضور در جلسه ی درمان اشاره کرد. از او سؤال شد که به چه فکر می کرد و از چند وقت پیش به آن فکر می کرد. بیمار توضیح داد که تلاش می کرد تا موقعیت را پیش بینی کند و روش های مختلف پاسخ دادن به سؤال های دشوار را در ذهنش مرور می کرد. همچنین از او پرسیده شد که آیا در طول جلسه ی درمان بیش تر به خودش توجه می کرد یا به محیط پیرامون، بیمار پاسخ داد که در اوایل جلسه توجهش بیشتر معطوف به خودش بود و به ویژه بر این موضوع متمرکز بود که از نظر درمانگر چگونه به نظر می رسد. او می کوشید با کنترل رفتارش، عادی به نظر برسد.
 
مهم ترین خصیصهی سندرم شناختی- توجهی در مورد فوق، در جاماندگی به شکل نگرانی انتظاری است. علاوه بر این، در مثال فوق سندرم شناختی- توجهی شامل پایش تهدید به صورت تمرکز بر برداشت خود و رفتارهای مقابله ای به شکل تلاش برای عادی به نظر رسیدن نیز است.
 
در هر یک از موارد توصیف شده در بالا، شناسایی و جدا کردن سندرم شناختی- توجهی امکان پذیر است. مشکل این است که مؤلفه های این سندرم، شخص را در تجربه ی هیجانی طولانی مدت گیر انداخته و موجب تعارض در خود تنظیمی می شود که منجر به احساس درماندگی و از دست دادن کنترل بر شناخت و هیجان می شود.
 
منبع: راهنمای علمی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی،آدریان ولز، دکتر شهرام محمد خانی، انتشارات ورای دانش، چاپ دوم، طهران 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط