تا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم

تا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم شاعر : عطار چون لاله دور از تو جز خون کفن ندارم تا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم چون حلقه‌هاي زلفت غمهاي بي شمارم در پاي اوفتادم زيرا که سر ندارد هرگز سري ندارد چندان که برشمارم از بسکه هست حلقه در زلف سرفرازت گر داشتي دل تو يک ذره استوارم بادم نبردي آخر چون ذره‌اي ز سستي در آفتاب رويت چشم ستاره بارم هرگز ستاره ديدي در آفتاب بنگر زين بيش سر ميفکن چون شمع در کنارم پيوسته پيش حکمت چون سرفکنده‌ام من ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم
تا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم
تا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم

شاعر : عطار

چون لاله دور از تو جز خون کفن ندارمتا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم
چون حلقه‌هاي زلفت غمهاي بي شمارمدر پاي اوفتادم زيرا که سر ندارد
هرگز سري ندارد چندان که برشمارماز بسکه هست حلقه در زلف سرفرازت
گر داشتي دل تو يک ذره استوارمبادم نبردي آخر چون ذره‌اي ز سستي
در آفتاب رويت چشم ستاره بارمهرگز ستاره ديدي در آفتاب بنگر
زين بيش سر ميفکن چون شمع در کنارمپيوسته پيش حکمت چون سرفکنده‌ام من
بي لاله‌زار رويت اين ناله‌هاي زارمبر نه به لطف دستي کز حد گذشت داني
پس من ز درد عشقت با که نفس برآرمچون دم نمي‌توان زد با هيچکس ز عشقت
کز کار شد زبانم وز دست رفت کارمعطار کي تواند شرح غم تو دادن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط