هر که جان درباخت بر ديدار او شاعر : عطار صد هزاران جان شود ايثار او هر که جان درباخت بر ديدار او تا شوي از خويش برخودار او تا تواني در فناي خويش کوش نسيه نبود پرتو رخسار او چشم مشتاقان روي دوست را در مقام معرفت ديدار او نقد باشد اهل دل را روز و شب گوش کو تا بشنود گفتار او دوست يک دم نيست خاموش از سخن بو که يکدم بشنوي اسرار او پنبه را از گوش بر بايد کشيد پاي برتر نه ز نور و نار او نور و نار او بهشت و دوزخ است درگذر زين هر دو در...