پیوند آسمان و زمین

به اسطوره ی زن و مرد نخستین، در اساطیر غالب ملل و باز تاب آن در حماسه های مشهور می توان برخورد. از دیدگاه انسان ابتدایی، زن و مرد نخستین نیز مانند آسمان و زمین با یکدیگر پیوندی ازلی داشته اند. یعنی جسمی واحد، که
چهارشنبه، 21 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پیوند آسمان و زمین
پیوند آسمان و زمین

نویسنده: فائقه سرخوش




 

به اسطوره ی زن و مرد نخستین، در اساطیر غالب ملل و باز تاب آن در حماسه های مشهور می توان برخورد. از دیدگاه انسان ابتدایی، زن و مرد نخستین نیز مانند آسمان و زمین با یکدیگر پیوندی ازلی داشته اند. یعنی جسمی واحد، که نیمه ای از آن مؤنّث و نیمه ای دیگر مذکر بود. و پس ازجدایی، هر نیمه به دنبال نیمه گمشده خود روان گشت.
در اساطیر چین، بغ بانو «نو- گوا» آفریننده آدمیان، خود «زن- مرد» است.(1) در اساطیر هند، پوروشه، انسان نخستین دو جنسی است؛ او ابتدا درون تخم کیهان تنها بود. پس آرزو کرد جز او دیگری باشد و چنین بود که خود را به دو نیمه کرد، نیمه ای نر و نیمه ای ماده و بدان دلیل که یک نبود با نیمه دیگر خود جفت شد و چنین بود که آم ویکا یا ویراج پیش از زادن آدمیان زن او شد.(2)
در اساطیر آفریقا اینگونه معتقدند که وقتی خدا ارواح انسان را شکل می داد، ارواح نومو از امکان ناپدید شدن دو قلوزایی هراسناک شدند. پس آنان طرح موجودی «مرد- زن» را ریختند و چنین بود و چنین است که از آن زمان هر موجود انسانی را نخست دو روح است و دو جنسی است. روح مرد- زن مرد به هنگام ختنه شدن و وقتی به مرد واقعی بدل می شود تغییر می یابد. و زن نیز بعد از ختنه شدن، زن می شود (3)
در اساطیر ایران هنگامی که کیومرث در می گذرد، نطفه او در زمین فرو رفته و پس از چهل سال «ریباس تنی یک ستون و پانزده برگ، مهلی و مهلیانه، از زمین می روید. یکی به دیگری پیوسته، هم بالا و هم دیسه» (4) و سایر انسانها از آمیزش این جفت خلق می شوند. در تورات نیز داستان آفرینش آدم و حوا حکایت از پیوستگی ازلی زن و مرد نخستین دارد:
«پس خداوند خدا آدم را از خاک زمین، صورت داد و نسیم حیات را بر دماغش دمید. آدم، جان زنده شد و خداوند خدا از استخوانهای پهلویی که از آدم گرفته بود زنی ساخت و او را به آدم آورد.» (5)
پیوند میان آسمان وزمین نمونه ای ازلی است که انسان ابتدایی به پیروی از آیه به ازدواجی آیینی دست می زند. «زناشویی بشری، نکاح مقدس ایزدان و به ویژه پیوند ازلی آسمان و زمین را تجدید می کند. در اوپانیشادها از زبان داماد خطاب به عروس آمده: «من آسمانم، تو زمین ».(6)
«البته در اینجا تنها یک تقلید ساده، از نمونه ی ازلی پیوند آسمان و زمین مطرح نیست. بلکه مسئله ی اصلی، نتیجه و بازده این پیوند قدسی است که عبارت است از آفرینش جهان. از این روست که مثلاً در جزایر پولینزی هنگامی که زنی سترون می خواهد بارور شود، از رفتار مثلای «مادر ازلی » که در ابتدای زمان ایزد بزرگ، یو (IO) بر زمینش خواباند، پیروی می کند و بر زمین می خوابد وهمان هنگام، افسانه تکوین عالم را براو باز می خوانند و بالعکس در جریان طلاق و جدایی، نیرنگی خوانده می شود که به «جدایی آسمان از زمین» اشاره دارد.» (7) «پیوند زناشویی آیینی است که با آهنگ موزون پویشهای کیهانی هماهنگ شده، به صورت جرئی از آن در آمده واز این راه کسب اعتبار می کند.»(8)
در اساطیر مللی که زناشویی آیینی، تقلیدی از نمونه ازلی پیوند آسمان و زمین محسوب می شود، همواره در انطباق میان این آیین و پیوند آسمان و زمین، زمین، نماد مادر و آسمان، نماد پدر پنداشته می شود. «تنها در اساطیر مصر چون تصادفاً واژه «آسمان» در دستور زبان آن دیار مونث است، الهه Nut معرف آسمان و خدای نرینه Gebb نمودار زمین است.» (9) در بخش بعدی به بررسی دلایل و ریشه های اسطوره «زمین- مادر» می پردازیم.
مراحل تکامل اسطوره ی «زمین- مادر»- «یکی از نخستین تجلیات الوهیت زمین، من حیث زمین و خاصه به عنوان قشر زمین (telluriqe) و ژرفای زمین (chtonien) «مادری» زمین، و توانایی پایان ناپذیرش در بردادن و بار گرفتن و زاییدن بوده است. زمین پیش از آنکه الهه ی مادر و خدای باروری تلقّی شود، مستقیماً به صورت مادر عظمی، Tellus Mather بر آدمی الزام شده است.» (10) همانگونه که در فصل (زمین، ایستایی، خلاقیت، مکان) اشاره شد پیش از کشف علل واقعی بار داری، توسط بشر نخستین، فعالیت ذهنی بشر پیرامون حل معمای زایش و باروری، نهایتاً به فرضیه ای انجامید که مطابق آن نقش پدر به لحاظ زیست شناختی از دایره تولید مثل حذف شده و نقش مادر بسیار کمرنگ می نمود. مطابق این اسطوره، پدر در سراسر کیهان پیرامون پخش و پراکنده بود و مادر تنها جنین را به صورت آماده تحویل گرفته و مدتی در بطن خود نگاه می داشت. نقش اصلی را در این میان، زمین (تمامی جاهایی که پیرامون انسان وجود داشت) به عنوان پرورنده و زندگی بخش ایفا می کرد:
«ای زمین، در میان خود در ناف خویش، در توان پرورنده ای که از تن تو پدید آمده است ما را جای ده؛ خود را برای ما پاک گردان، زمین مادر است و من فرزند؛ پر جانیه پدر است؛ او را رهایی بخشد.»(11)
در اساطیر ایرانی سپندارمذ (زمین) را پذیرنده ی نطفه مردان در خواب می پندارند:
«پس آنگاه، آن مرد [منی در آب فرو ریخته] امشاسپند سپندارمذ را بگوید: من این مرد را به تو می سپارم. تو این مرد را در روز بزرگ رستاخیز به من باز پس ده.»(12)
در این مرحله از اسطوره ی «زمین مادر» عموماً شیء یا پدیده ی خاصی بعنوان نماد جنسی مرسوم نبود. مرحله ی بعدی در سیر و تکامل دانش بشر پیرامون معمّای زایش و باروری اسطوره ی برزیگری بود. در این مرحله خیش و شیار به عنوان نمادهای جنسی، مرسوم گشته و مام زمین به مادر بذر و دانه مبدل گردید.
انسان نخستین پذیرش و پرورش دانه، توسط زمین و تبدیل آن به گیاه را با دیدی جستجو گرانه نگریست. مشاهده ی این روند رشد و نمو گیاه به کشف برزیگری توسط بشر تیزبین انجامید.
اما این بار، بشر از دیدگاه دیگری به رویش و بالیدن نباتات نگریست. نشاندن دانه در دل زمین و پدیدار شدن جوانه پس از طی زمانی معین در زیر زمین، تولد نوزاد را که مدتها چون معمایی فکر بشر را به خود مشغول کرده بود در ذهن او تداعی می کرد. انسان بدوی به کمک ذهن تطبیق گر خود به مقایسه میان، چگونگی تولد نوزاد و چگونگی نمو گیاه پرداخت.
مرحله ی اول کاشت گیاه و بذر افشانی از دیدگاه او یاد آور قدرت بارور کنندگی مرد بود. مرحله ی دوم، که نگهداری دانه توسط زمین و ریشه زدن آن و تغییر شکلش از دانه به نبات است، نگهداری نطفه در وجود زن و تغییر شکل آن به انسان کامل را در ذهن تداعی می کرد و مرحله ی سوم یعنی شکافته شدن زمین توسط گیاه و خروج گیاه، از آن یاد آور مرلحه آخر بارداری یعنی تولد نوزاد و خروج او از بطن مادر بود.
توازی و تطبیق میان آمیزش زن و مرد و اعمال جنسی که حاصل آن ترک کودک است و عمل برزیگری که حاصل آن سر سبزی و آبادی زمین است سبب بوجود آمدن ارتباط تنگاتنگی میان این دو بعد از آفرینش در ذهن انسان ابتدایی شد.
اهمیت حاصل عمل برزیگری نزد بشر نخستین و نیاز حیاتی او به کشاورزی سبب شد تا زمین، بعد از آسمان که جایگاه خدایان است، بعنوان دومین پدیده طبیعی مقدس در باور مردمان نخستین جای گیرد. زمین با داشتن خاصیت زندگی بخشی و پرورندگی بعد از آب در جایگاه دومین عامل تداوم حیات برای انسان بدوی، پر اهمیت جلوه می کرد. مجموع این ویژگیها به علاوه ارتباط تنگاتنگ انسان با زمین و کشت و زرع سبب به وجود آمدن کیشهای برزیگری و آیین ها و آداب ویژه این کیشها شد. کلیت این آیین ها و آداب بر دو اصل معین نهاده شده:
1- عامل یا عواملی که سبب ناباروری زمین و عدم به وجود آمدن محصول مطلوب می شود، باید از زمین دور نگهداشته شود.
2- هر آنچه سبب می شود تا زمین بارورتر شده و در نهایت محصول مطلوب تری بدست بیاید، باید در خدمت زمین بکار گرفته شود.
به دلیل باور مردمان ابتدایی مبنی بر ارتباط بارداری، زایش و اعمال جنسی با مراحل برزیگری و میزان باروری زمین، اکثریت قریب به اتفاق آیینها و آداب کیشهای برزیگری حول محور جنسبت می گردند؛ «رسم های گوناگون مربوط به وصلت رمزی و نمایشی زوج های روستایی در کشتزارها گواه این مطلب است.» (13)
«Pipileها در آفریقای مرکزی به مدت چهار روز پیش از تخم افشانی، جدا از زنان می خوابند تا بتوانند در شب پیش از بذر افشانی در آمیزش زیاده روی و قدرت نمایی کنند. آمیزشهای آیینی بر کشتزارها و تصور وجود پیوند تنگاتنگ میان نباتات و مهرورزی، که حضور درختان مقدس (maj) در جشنهای عروسی نمودار آن است، هنوز به روزگار ما در شمال و مرکز اروپا جاری و ساری است.» (14) «در فنلاند زنان بذر را در پیراهن آلوده به خون حیض، در کفش روسپی ای، یا در جوراب حرامزادی، به کشتزار می برند و بدین گونه باروری دانه و تخم را به یمن تماس آنها با اشیایی که متعلق به اشخاصی است که نشان از خصیصه قدرتمندی جنسی دارند، افزایش می دهند.» (15)
«در اساطیر یونان آمده که دیمیتر در آغاز بهار با یکی از پسران زئوس به نام یاسیون (Iasion) در کشتزاری که سه بار شخم خورده و تازه کشت شده بود همبستر شد. معنی این هم خوابگی و وصلت روشن است. توان باروری و رویندگی زمین، خیزش و حرکت شگفت انگیز نیروهای خلاق نهفته در خاک را تسریع می کند و افزایش می دهد.» (16)
«هنوز امروزه روز، بسیاری از اقوام ابتدایی، برای آنکه زمین بر دهد، طلسمهای جادویی که نمایشگر اندامهای جنسی است به کار می برند.» (17) در جوامع برزیگری غالباً خیش نماد اندام جنسی مرد و شیار نماد انجام جنسی زن است. یاد آوری این نکته ضروری است که از دیدگاه اساطیری، زمین و کشت نیز متقابلاً بر قوه جنسی مرد و میزان قدرت باروری زن تأثیر گذار است؛ در زبان یونانی از یک واژه دو معنی شخم زن و بارور یا آبستن کردن اراده می شود. پهلوان Sita, Rama یعنی «شیار» را به زنی گرفت؛ نام همسر Indra در هند به معنی «سرزمین حاصلخیز» است ؛ در الوزیس، خدای نوزادی که در دسته ها و نمایشهای مذهبی به نمایش گذاشته می شود، این عنوان را دارد: «پسر بچه ای که به تازگی شخم خورده است. » (یا بذرش افشانده شده) زیرا بنا به افسانه، او از یک «شیار» پس از عبور «خیش» بدنیا آمده است.» (18)

پی نوشت ها :

1- اساطیر چین، 83.
2- ایونس، ورونیکا، اساطیر هند، باجلان فرخی، انتشارات اساطیر، تهران، 1381، 43.
3- اساطیر افریقا، 33.
4- بندهش، 81.
5- تورات، سفر پیدایش، باب 2، آیات 23 و 8.
6- اسطوره بازگشت جاودانه، 38.
7- همان، 39.
8- همان، 48.
9- رساله در تاریخ ادیان، 239.
10- همان، 242.
11- اتروه وید، کتاب دوازدهم، یک، شعرهای 27- 1.
12- مجموعه قوانین زردشت یا وندیدا، فرگرد 18، بند 51.
13- اسطوره بازگشت جاودانه، 40.
14- رساله در تاریخ ادیان، 332.
15- همان، 314.
16- اسطوره بازگشت جاودانه، 40.
17- رساله در تاریخ ادیان، 253.
18- زبان رمزی افسانه ها، 113.

منبع مقاله: سرخوش، فائقه؛ (1389)، اسطوره‌ی آسمان و زمین زمین و آسمان در باور ایرانیان، تهران: ترفند 1389.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط