یادگار ماندگار

وقتی برای گفتگو با تعدادی از همرزمان و یاران شهید حسین لشکری به دفتر کار سابق او رفتم، دیدم همه خلبانان بازنشسته نیروی هوایی شیفته ویژگی های اخلاقی حسین هستند، در واقع لبخند معصومانه حسین همراه با دست به سینه
سه‌شنبه، 7 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یادگار ماندگار
 یادگار ماندگار






 

نگاهی به مقاومت 18 ساله شهید لشکری در گفتگو با سرهنگ بازنشسته ابراهیم انصاری، خلبان متخصص هواپیمای شکاری و جنگنده «اف-14»

درآمد

وقتی برای گفتگو با تعدادی از همرزمان و یاران شهید حسین لشکری به دفتر کار سابق او رفتم، دیدم همه خلبانان بازنشسته نیروی هوایی شیفته ویژگی های اخلاقی حسین هستند، در واقع لبخند معصومانه حسین همراه با دست به سینه گذاشته و نشانه احترام به میهمان، در چهره یکایک این خلبانان فداکار و جان بر کف به روشنی نمایان بود. همچنین در مدت توقف دو ساعته در این مجتمع روحیه خدمتگزاری و نوع دوستی و عشق کمک به مردم را که از دیگر خصلت های نیک حسین به یادگار مانده بود با چشم خود دیدم. سرهنگ ابراهیم انصاری خلبان «اف-14» بازنشسته نیروی هوایی که دوره آموزشی خود را در سال 1356 به پایان رسانده است، اکنون به عنوان جانشین شهید لشکری مسیر خدمتگزاری به مردم را ادامه می دهد. او در گفتگو گوشه ای از ویژگی های همرزم دیرین خود را بازگو می کند:

ابتدای گفت و شنود بفرمایید از چه سالی با شهید لشکری آشنا شدید؟

معمولاً ما خلبان های نیروی هوایی، مخصوصاً خلبان های «اف-14» به نوعی از یکدیگر شناخت داریم. منتها گاهی این شناخت تخصصی و مستقیم نیست و گاهی خلبانان از نزدیک با همدیگر آشنا هستند. آشنایی من با خلبان عزیزمان شهید بزرگوار سرلشکر حسین لشکری از آن جا آغاز شد که وقتی در ستاد نیروی هوایی خدمت می کردم سرگذشت او در اسارت و روز های غم انگیز و در عین حال پرافتخاری را که در آن بسر می برد، پیگیری می کردم. حسین لشکری مهمترین یادگار، ماندگار دوران جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس است. برای همین است که اقشار مردم عزیز کشورمان گاهی می پرسند که اگر جنگ هشت سال طول کشیده پس چرا حسین لشکری به مدت 18 سال در اسارت بسر برد؟
به هر حال حسین لشکری یکی از آن اسوه های صبر و استقامت در دوران دفاع مقدس بود. به همین دلیل وقتی از اسارت رهایی یافت و به میهن بازگشت و به حضور مقام معظم رهبری رسید، رهبر عزیزمان حضرت آیت الله خامنه ای لقب سیدالاسراء را به او عنایت فرمودند. واقعاً چه طور شد که لشکری 18 سال استقامت آورد، و خستگی ناپذیر این مرحله سخت را به پایان رساند؟
زمانی که فرمانده پشتیبانی پایگاه مهرآباد بودم بچه های ستاد رفتند تا او را از مرز بیاورند، من در حین مأموریت در حال پرواز بودم که متوجه شدم این عزیزمان به میهن برگشته است. موقعی که در سال 1376 بازنشسته شده و به مجتمع پردیسان آمدم، دیدم که شهید بزرگوارمان حسین لشکری در همین شهرک زندگی می کند. آنگاه علاقه خاصی به او پیدا کردم. هر وقت مرا می دید ماشین را کنار خیابان متوقف می کرد و پیاده می شد، و من هم به طرف او می رفتم و با همدیگر سلام و علیک و احوال پرسی می کردیم. آشنا شدن با او واقعاً جزء افتخارات من بود. چند سالی گذشت و موقعی که مدیر عامل این شهرک بودم، روزی آقای لشکری در نشست مجمع عمومی عنوان کرد که اگر ساکنین شهرک به من افتخار دهند، ریاست هیئت مدیره اینجا را قبول می کنم تا مشکلات آزاردهنده ساکنان شهرک را برطرف کنم.
به هر حال پس از گذشت مدت کوتاهی، انتخابات مجمع عمومی شهرک برگزار و شهید لشکری با اکثریت آراء به ریاست هیئت مدیره مجتمع برگزیده شد. در همان موقع که در مسائل هیئت مدیره دخالت نمی کردم روزی به جایی می رفتم که ناگهان شهید لشکری مرا شیخ صدا زد. گفت شیخ یک دقیقه کارتان دارم. جلو آمدم و گفتم بفرمایید؟ پرسید آیا تمایل دارید دوباره کار کنید؟ شما قبلاً عضو هیئت مدیره و مدیرعامل شهرک بودید. پرسیدم در جوار چه کسی کار کنم؟ گفت مستقیم با خود من کار می کنید. گفتم حتماً... این باعث افتخار من است. بعد نامه رسمی برای من نوشت که ما در حال تأسیس تعاونی مصرف هستیم و شما بیایید جانشینی مرا قبول کنید. بعد اعضا را جمع کنید و سهام آن ها را مشخص کنید. بعد یک حسابدار هم در اختیارتان قرار می دهیم تا این همکاری بخشی از باقیات الصالحات ما باشد.

به نظر شما ریاست هیأت مدیره یک شهرک کم نبود برای شهید لشکری؟

در حقیقت هیئت مدیره اینجا شغل نیست. یک نوع خدمت و جزء باقیات الصالحات برای انسان خدمتگزار است. شما با تمام شغل های بالایی هم که داشته باشید، اینجا تقریباً معتمد محل می شوید. خدمتی نیست که در مقابل آن حقوق دریافت کنید. با آن امرار معاش کنید. ایشان در چهار شرکت بسیار بزرگ مثل نورد لوله اهواز، مثل ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی بندر عباس فعالیت می کرد. یک هفته به بندر عباس می رفت. دو روز در هفته به اهواز می رفت. علاوه بر آن چند مسئولیت بزرگ هم داشت.
ریاست هیأت مدیره عنوان شغلی ندارد. به عنوان محیط زندگی است. لشکری با افکار و تجربیاتی که در دوران اسارت کسب کرده بود در انیجا از آزادی عمل برخوردار بود، می خواست محیط را امنتر و بهتر مهیا کند. ما هم جزء افراد هیأت مدیره اش بودیم. آدم غریبه نبودیم. اکثرمان از سن 18 سالگی در دانشکده خلبانی با هم بودیم. اکنون هم که 65 ساله شده ایم باز هم با همین شرایط تلاش می کنیم. این خدمت یک امتیاز خاصی برای ما دارد که از کودکی با هم بزرگ شده ایم. حالا که او آمده ریاست هیئت مدیره را پذیرفته ما باز هم در رکاب او پا زدیم تا تنها نباشد. بعد از شهادت حسین لشکری، ساکنان مجتمع به احترام او در دو نوبت پشت سر هم بنده را مجدداً به عنوان رئیس هیأت مدیره انتخاب کردند، ما همچنان راه او را دنبال می کنیم. الان هم نیازهای رفاهی شهرک را به یادگاری شهید لشکری، از همین اتاقی که در آن نشسته ایم تأمین می کنیم. زیرا تنها آرزوی او این بود که افراد مسن و بچه ها برای تهیه مواد غذایی و نیازهای ضروری به بیرون از مجتمع نروند.

اخلاق و رفتار شهید لشکری را چگونه یافتید؟

شکی نیست که شهید حسین لشکری مردی متواضع و ساده زیست بود. جمعیت چهار هزار نفری که در این مجتمع زندگی می کنند، نمی دانستند لشکری چه کسی است. فقط تعداد اندکی از یاران لشکری که هنوز زنده هستند و ایجا زندگی می کنند او را می شناختند. وقتی که لشکری به شهادت رسید و مراسم یابود گسترده و باشکوهی در مسجد جامع محل برای او برگزار شد، تازه مردم متوجه شدند که حسین لشکری، آین آزاده 18 ساله در این مجتمع زندگی می کرده و شهید شده است. حسین در خیلی از محافل مذهبی و مجامع معنوی شرکت داشت. او هیئتی را به نام «هیئت پنج تن آل عبا» در این مجتمع تأسیس کرد که اغلب ساکنان مجتمع و اعضای خانواده او در آن شرکت می کردند.

خانواده شهید لشکری بعد از شهادت او چه وضعی داشت؟

خانم لشکری بعد از آن همه درد و رنج از فراق همسر طاقت تحمل جای خالی همسرش را نداشت. او در دو نوبت شرایط سختی را تحمل کرد. شرایطی که دو انسان در سن جوانی زن و شوهر بشوند و بعد از مدت کوتاهی از هم جدا شوند. دوباره بعد از گذشت 18 سال اسارت به هم بپیوندند، و زندگی را از نو آغاز کنند. دوباره بعد از گذشت ده سال زندگی، این بار حسین به جایی برود که هیچ وقت دیگر برنمی گردد. یعنی به معشوق اصلی خود شتافت. لذا صبور بودن خانم لشکری که همچنان زندگی را بر منبای عشق ولایتی ادامه می دهد تحسین برانگیز است. شهید لشکری موقعی که اسیر شد یک فرزند شش ماهه بیشتر نداشت. این فرزند به همت و تلاش خستگی ناپذیر مادر فداکارش به مدرسه رفت و تا مرحله دکترا درس خواند. وقتی حسین برگشت فرزند او دندان پزشک شده بود. به هر حال شرایط زندگی شهید لشکری بسیار ساده و او خیلی بی توقع بود.

جناب سرهنگ شما در چه سالی به نیروی هوایی پیوستید؟

بنده ابتدای دهه 1350 به نیروی هوایی پیوستم و در سال 1356 دوره آموزشی خود را روی هواپیماهای جنگنده «اف-14» در آمریکا پایان رساندم. من برخلاف سایر خلبانان ایرانی به مدت سه سال به تخصص کابین «اف-14» به نیروی دریایی آمریکا اعزام شدم. بعد از تکمیل این دوره به ایران برگشتم و مستشارهای آمریکایی مقیم ایران باز هم دوره «اف-14» را به مدت شش ماه در دانشکده خلبانی ایران آموزش می دادند. نظر به اینکه خلبان صفر کیلومتر نمی تواند در کابین جلو این هواپیما پرواز کند، باید ابتدا مدتی با هواپیمای «اف-5» یا «اف-4» پرواز نماید و تجربه کافی کسب کند، بعد بیاید با هواپیمای «اف-14» پرواز کند. لذا ما حدود 17-18 خلبان کابین جلوها ابتدا با هواپیماهای «اف-5» و «اف-4» به مدت شش ماه آموزش دیدیم و تجربه آموختیم و گردان خلبانان «اف-14» را تشکیل دادیم. آن موقع که آموزش ما تمام شد بیش از 17-18 فروند هواپیمای «اف-14» به ایران نیامده بود. به هر حال این کلاس ها در اوایل سال 1357 پایان یافت و طولی نکشید که انقلاب اسلامی پیروز شد و مستشارهای آمریکایی ایران را ترک کردند.

چرا هواپیمای «اف-14» برای نیروی دریایی اختصاص دارد؟

اصولاً هواپیمای «اف-14» از نظر سازمانی و فنی برای نیروی دریایی آمریکا ساخته شده است. چون به راحتی از روی عرشه ناو هواپیمابر بلند می شود و به راحتی هم می نشیند. پرواز از روی باند کوتاه اصلاً مشکلی برای این هواپیما به وجود نمی آورد. چون قابلیت پرواز برای رنج های کوتاه پیش بینی شده چه رسد به اینکه روی باند دراز فرودگاه بنشیند. در حقیقت هواپیمای «اف-14» به دلیل توانایی حمل انواع موشک های دور برد، آن موقع برای نیروی دریایی آمریکا پیش بینی شده است. این هواپیما موشک دور برد فینیکس، بعد موشک حرارتی و بعد مسلسل شلیک می کند، که شلیک آنها در سیستم پروازتقسیم بندی شده است. موشک های دوربرد از کابین عقب هواپیما شلیک می شوند، و موشک حرارتی و مسلسل توسط کابین جلو شلیک می شود. چون خلبانان کابین جلو هدف را به چشم دارد. موشک هایی که برای رهگیری نیاز به رادار دارند از کابین عقب شلیک می شوند. اگر خلبان کابین عقب موفق نشد رهگیری خود را کامل کند و هنوز هدف از بین نرفته بود هواپیما آنقدر به هدف نزدیک می شود تا موشک های حرارتی و مسلسل که از فاصله دو یا سه مایلی دیده می شود از کابین عقب و جلو و از هر طرف که می شود خلبان آن را ببیند و بزند آنرا کابین جلو دنبال می کند و هدفش را به چشم می زند. ولی هدف اصلی این هواپیما انهدام هدف در فاصله های 30-40 کیلومتر به بالا با موشک های دوربرد است. آنهم بستگی دارد که هدف بالا باشد یا پایین.

منظورتان این است که اهداف هوایی و سطحی و دریایی را همزمان رهگیری می کند؟

هدف متحرک یا ثابت بوده باشد، می تواند در تیرس این هواپیما قرار گیرد، و رهگیری هدف به وسیله سیستم رهگیری دنبال می شود. یکی از امتیازات ایران اسلامی در جنگ تحمیلی این بود که هواپیمای «اف-14» در اختیار داشت. به این دلیل که هیچ جنبده ای در خلیج فارس نتوانست به شناورهای خارج شونده از بنادر ما و داخل شونده به بنادر ما که کالاهای مورد نیاز ما را جابه جا می کردند نزدیک شود. این هواپیما به طور شبانه روز از عبور نفت کش های ما به خارج از تنگه هرمز و از ورود کالاهای ضروری مانند گندم، برنج، لاستیک و سایر مواد اولیه حراست می کرد. این هواپیما بالا سر این کشتی ها پرواز می کرد و از جریان شریان اقتصادی کشور پشتیبانی به عمل می آورد.

در زمان جنگ نیروهای آمریکایی و غربی در خلیج فارس فعال بودند. آیا شده در عملیات خود با نیروهای خارجی برخورد داشته باشید، یا احساس خطر کنید؟

همان طور که می دانید حدود 10 تا 12 مایل از سواحل آبی کشور جزءتمامیت ارضی آن کشور محسوب می شود. در زمان جنگ وقتی شناورهای ما در آب های ساحلی مان بودند، وظیفه داشتیم از آن ها حفاظت کنیم. چون آن جا جزء دفاع ما بود. وقتی هم که این شناورها وارد آب های آزاد بین المللی می شدند و در حال خطر بودند چه بسا آن ها را در آب های آزاد خلیج فارس از خور موسی گرفته تا تنگه هرمز آن ها را همراهی می کردیم. از سوی دیگر هر 15 روز یکبار کشتی های خالی برای حمل کالا در بندر بوشهر و خور موسی جمع می شدند و کشتی های حامل کالا آن طرف تنگه هرمز جمع می شدند. بعد روزانه با 15 فروند «اف-14» از صبح تا شب بر فراز این کشتی ها پرواز می کردیم تا دشمن به آن ها آسیب نرساند. این عمل هر 15 روز یکبار برابر نیاز کشور ادامه داشت. ولی کشتی ها سرعت آنچنانی ندارند. سرعت آن ها 50-55 گره دریایی است. از نزدیک صبح که از پایگاه می پریدیم، به طور مرتب روی کشتی ها بودیم و در آسمان سوختگیری می کردیم.

فقط نیروی هوایی عراق کشتی ها را تهدید می کرد یا نیروهای دیگر هم کشتی های ما را تهدید می کردند؟

خیر... هیچ کشوری غیر از عراق شناورهای ما را تهدید نمی کرد. ولی گاهی اتفاق می افتاد که ما به شناورهای نیروهای غربی نزدیک می شدیم. مثلاً ناوگان نیروی دریای آمریکا در آب های آزاد خلیج فارس بود و به او نزدیک می شدیم. حتی اخطار هم می داد. منتها ما مسئله ایمنی را رعایت می کردیم و بر اساس مأموریت مان حرکت می کردیم، و هیچ ترسی از هیچ کسی نداشتیم. کار خودمان را انجام می دادیم. به یاد دارم در یکی از پروازها که شب مهتابی بود به همراه تیمسار هاشم پور یک مأموریت اضطراری به ما خورد و از باند پایگاه بوشهر به پرواز درآمدیم. چون هواپیمای سوپراتاندارد عراقی آمده بود کشتی تجاری ما را بزند. وقتی بلند شدیم آنقدر به ناو امریکایی نزدیک شدیم که ناخواسته از روی آن هم عبور کردیم و این ناو را نمی دیدیم. دو سه دقیقه قبل از آن روی موج رادیو به ما هشدار داد که خلبان «اف-14» که از بوشهر بلند شده اید.. سمت حرکت شما این است. ارتفاع شما این است... سرعت شما این است... سریع مسیر خود را تغییر دهید.
آمریکایی ها سه بار این هشدار را به ما دادند. ولی ما به آن توجه نکردیم. چون مسئولیت داشتیم از حمله سوپراتاندار به کشتی تجاری مان جلوگیری کنیم. این مأموریت برای ما خیلی مهم بود. وقتی برای برخورد با سوپراتاندارد جلو رفتیم خلبان آن بدون هیچ اقدامی از برابر ما فرار کرد.

هواپیمای «اف-14» چه امتیازی بر هواپیمای سوپراتاندارد دارد؟

اصلاً قابل قیاس نیست. هواپیمای سوپر اتاندارد که ساخت فرانسه است موشک هوا به زمین، و هوا به دریا شلیک می کند. می خواست کشتی تجاری ما را بزند. اگر موشک هوا به هوا داشت می توانست از خود دفاع کند. موشک های سوپراتاندارد در سطح موشک های حرارتی «اف-14» هواپیماهای ما می تواند باشد. ولی «اف-14» با موشک های فینیکس خود می تواند از فاصله 40 تا 50 کیلومتری هدف را مورد اصابت قرار دهد. اگر در وسط بایستد و پایین را نگاه کند، می تواند تا فاصله 40-50 کیلومتری هدف را مورد اصابت قرار دهد. اگر در وسط بایستد و اطراف خود را ببینید می تواند تا فاصله 60-70 کیلومتری هدف را مورد اصابت قرار دهد. اگر وسط بایستد و بالا را نگاه کند، باز هم می تواند تا فاصله 60-70 کیلومتری هدف را مورد اصابت قرار دهد. بنابراین هواپیمای «اف-14» خیلی بر هواپیماهای سوپر اتاندار برتری دارد.

در عملیات چشمگیر 140 فروندی «کمان» که سحرگاه اول مهر سال 1359 انجام شد شرکت داشتید؟

چون هواپیمای «اف-14» پوشش هوایی را انجام می دهد، بیشتر مأموریت های ما در آغاز جنگ تحمیلی بر فراز خلیج فارس بود. ولی در آن عملیات معروف از هواپیمای «اف-4» و«اف-5» که هم بمب می برند و هم از خود دفاع می کند، استفاده شد. یعنی این نوع هواپیماهاهم جنگنده هستند و هم بمب افکن. لذا در عملیات اولین روز جنگ به هواپیماهای «اف-14» نیازی نبود که آن ها را حمایت کنیم. بجز مأموریت بر فراز خلیج فارس و دفاع از سرتا سر آسمان ایران، زیاد درگیر مسائل جنگ با عراق نبودیم. به هر حال هواپیماهای قدرتمند «اف-5» و «اف-4» به قدری خودکفا بودند که عملیات را خیلی راحت انجام می دادند.

امکان دارد به مهمترین و شاخص ترین پروازهای خود اشاره کنید؟

در حقیقت بنده همراه شهید عباس بابایی در پایگاه بوشهر و بر فراز خلیج فارس پروازهای مشترک داشتیم. بعد شهید بابایی قبل از آینکه معاونت ستاد کل نیروی هوایی را به عهده بگیرد، فرماندهی پایگاه هوایی اصفهان را به عهده داشت و بنده هم فرمانده گردان نگهداری پروازی و خلبان فعال پایگاه اصفهان بودم. بعد از گذشت سه سال همکاری با شهید بابایی، ایشان ارتقا درجه پیدا کرد و به تهران آمد. بعد از گذشت یک سال من هم به ستاد آمدم و به ایشان پیوستم. می دانید که شهید بابایی خلبان بسیار فعال و هیمشه در انجام مأموریت ها نمونه و اول بود. لذا من هم تمایل داشتم که در ستاد کل هرگاه شهیدبابایی دستور دهد با هم پرواز کنیم مخصوصاً در پروازهای آزمایشی. یعنی وقتی در تهران هواپیماها را تعمیر اساسی کردند، ما آن پروازهای آزمایشی را در تهران انجام می دادیم.
منبع: نشریه شاهد یاران شماره 85


 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.