هست تیغ زبان ز تیغ بتر کاین خورد بر تن و آن خورد به جگر مکتبی

همت بلند دار که نزد خدا و خلق باشد به قدر همت تو، اعتبار تو ابن یمین

همه خفتند و به غیر از من و پروانه و شمع قصه ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز عماد خراسانی

هر که غیرت نداشت دینش نیست آن ندارد کسی که اینش نیست اوحدی

هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد سعدی

هر که در آتش سودای تو امروز بسوخت ظاهر آنست که فردا بود ایمن ز عذاب خواجوی کرمانی

هر که شد خاک نشین، برگ و بری پیدا کرد سبز شد دانه، چو با خاک سری پیدا کرد اعلایی

هر که گفتار نرم پیش آرد همه دل ها به قید خویش آرد مکتبی

هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد چو گدایی است که حاجت ز گدا می طلبد خادم اصفهانی

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست حافظ