آری خدا تو را به سوی خویش خوانده بود
ای پیشوای آینه‌‏های زمین، امام! آیینه شکسته ما را ببین، امام ! بعد از تو با حریم شهیدان چه می‏کنند؟ بعد از تو چیست طالع این سرزمین، امام؟
دوشنبه، 7 فروردين 1396
آسمان آبی
در فصل غربت از دل خود یاد می کنم باور مکن که دلهره ایجاد می کنم شیرین ترین صنوبر این باغ سبز را فردا فدای تیشۀ فرهاد می کنم
دوشنبه، 7 فروردين 1396
آخرین بهار
این چندمین بهار، ولی بی تو می‏گذشت این اوج انتظار ولی بی تو می‏گذشت صبحی که بی‏حضور تو از راه می‏رسید عیدی پر از غبار ولی بی تو می‏گذشت
دوشنبه، 7 فروردين 1396
آخرین بدرقه
ای سرآغاز شب پوچ پریشانی من آخرین بدرقه ات در تب حیرانی من تو گرمای نگاهت من و سرمای صدا کی به خورشید رسد ذهن زمستانی من
دوشنبه، 7 فروردين 1396
ای مهربان
فریاد موهومی رسید از آسمان امشب خشم است و آتش گسترای کهکشان امشب از وحشت این لحظه های گنگ و بی احساس چشمم نمی خوابد بیا با من بمان امشب
دوشنبه، 7 فروردين 1396
ای که در بالا بلندی شهره‌ای
ای زمین فریادهامان بی صداست ریشۀ غم هایمان بی انتهاست ما زنسل درد و داغ و غربتیم حیرتی دیرینه با ما آشناست
دوشنبه، 7 فروردين 1396
ای بزرگ آفتاب آینه‌ ‏پوش
چهره شاهدان غبار گرفت عشق را موج انفجار گرفت چفیه، پوتین، پلاک، سنگر کو؟ زیر رگبار، دیده تر کو؟
دوشنبه، 7 فروردين 1396
اوج کهکشان
گلی به نام تو را تا به ما نشان دادند به مردۀ دل ما ساحرانه جان دادند تمام آنچه که به یک قرن نوع انسان داشت
دوشنبه، 7 فروردين 1396
او مظهر سادگی بود
شب بود و داغ شقایق، در کوچه‌ها موج می‌زد قعر سکوتی سترون، مرگ صدا موج می‌زد دل‌های غریب و شکسته، در انتظار بهاری
شنبه، 28 اسفند 1395
او برای زخم‌ها، حس التیام بود
او برای زخم ها، حس التیام بود پیش تر زهر چه نام، سیدی بنام بود چیست در مرام او؟ هیچ! جز شکوه عشق هر کسی که می رسید محو آن مرام بود
شنبه، 28 اسفند 1395
امتداد نگاه
زخمهایی که بر پیکرم بود آتش زیر خاکسترم بود امتداد نگاه غریبت آشنا با دو چشم ترم بود
شنبه، 28 اسفند 1395
اماما حرمت ایران تو بودی
اماما از فراغت جان ما سوخت ز سوز درد و داغت جان ما سوخت اماما گل برایت ناله سر داد
شنبه، 28 اسفند 1395
امام عشق
ای مانده در قنوت شهادت امام عشق ای از تبار زخم عبادت امام عشق می کرد در نماز غزل های آبیت
شنبه، 28 اسفند 1395
يك عمر عصيان
تو بخشنده هر گناهى الهى به جز تو نباشد پناهى الهى به اين بنده ناتوانت كمك كن
شنبه، 28 اسفند 1395
يا ربّ
وقت است اگر به دعوت ادْعونى اَستَجب دستى برآوريم به درگاه كبريا يا رب به حق نقطه انّى اَنَا الغَفور
شنبه، 28 اسفند 1395
يا ربّ!
يا رب مرا به سلسله انبيا ببخش بر شاه اوليا، على مرتضى ببخش يا رب گناه من بود از كوه ها فزون
شنبه، 28 اسفند 1395
یار نداریم
ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم جز یاد خدا هیچ دگر کار نداریم ما مست سبوحیم ز میخانه توحید
شنبه، 28 اسفند 1395
هوس
هوس هرجا نهد پا را تمنّا مى‌شود پيدا چنانكه اسم هر كس از مسمّا می‌شود پيدا به دنيا دل مبند اى دل كه دنيا جاودانى نيست
شنبه، 28 اسفند 1395
نگاهى
الهى بى پناهان را پناهى به سوى خسته حالان كن نگاهى مرا شرح پريشانى چه حاجت
شنبه، 28 اسفند 1395
هوس کعبه
هوس کعبه و آن منزل و آنجاست مرا آرزوی حرم مکه و بطحاست مرا در دل آهنگ حجاز است زهی یاری بخت
شنبه، 28 اسفند 1395