مسیر جاری :
چون صورت زیبای تو انگیختهاند
صد حسن و ملاحت به هم آمیختهاند
القصه که شکل عالمآرای تو را
در قالب آرزوی ما ریختهاند
روز و شب من به گفتگوی تو گذشت
سال و مه من به جستجوی تو گذشت
عمرم به طواف گرد کوی تو گذشت
القصه، در آرزوی تو گذشت
آنی که تمام از نمکت ریختهاند
ذرات وجودت ز نمک بیختهاند
با شیرهٔ جانها نمک آمیختهاند
تا همچو تو صورتی برانگیختهاند
یار آمد و یار دلنواز آمد باز
بهر دل خسته چارهساز آمد باز
عمرم همه رفته بود از رفتن او
صد شکر که عمر رفته باز آمد
گر دل برود من نروم از نظرت
ور جان بدهم، خاک شوم در گذرت
چون گرد شوم بر آستانت آیم
بنشینم و برنخیزم از خاک درت
با هر که نشینی و قدح نوش کنی
از رشک مرا خراب و مدهوش کنی
گفتی که چو می خورم تو را یاد کنم
ترسم که شوی مست و فراموش کنی
بی روی توام هست ملالی که مپرس
وز زندگی خود انفعالی که مپرس
هر لحظه چه پرسی که بگو حال تو چیست؟
دور از تو افتادهام به حالی که مپرس
دور از تو صبوری نتواند دل من
وصل تو حیات خویش داند دل من
آهسته رو ای دوست که دل همره توست
زنهار چنان مرو که ماند دل من
سبحانالله! چه شکل موزونست این؟
از هرچه گمان برند افزونست این
نتوان گفت که چیست یا چونست این؟
کز دایرهٔ خیال بیرونست این
در پنجهٔ غیر پنجه کردن تا کی؟
سیم از پولاد رنجه کردن تا کی؟
گل را به گیاه دسته بستن تا چند؟
جان را به اجل شکنجه کردن تا کی؟
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
با نام رضا به سینه ها گل بزنید
با اشك به بارگاه او پل بزنید
فرمود كه...
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! «ضرب المثل ايراني»
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»