تازگی‌ها کوچه و در قصه‌ی هر روز ماست در منامه دست قُنفذ باز غوغا می‌کند زهرا آراسته نیا

تو را در کوچه‌های خیس باران خورده می‌دیدم که نقش پنجه‌ی نامرد روی صورتت حک شد حسین سنگری

ببر به خانه‌ی خود اعتماد مادر را... که یمن بازی من در نگاه حضرت توست مجید مه آبادی

وام دار چشم‌هایت ماهتاب مهر تو بانوی عالم بی حساب سیاوش پورافشار

لاله‌ها از داغ تو بالیده‌اند و می‌دمند هر نفس در کوس ماتم از سر سودای تو زهرا آراسته نیا

تا جهان هست تویی حضرت بانوی کمال نقش نامت زده چادر به فراسوی کمال سیاوش پورافشار

تفسیر دردهای تو باور نکردنی است خم گشته است قامت خورشید در غمت حسین سنگری

یادم نمی‌رود که به پهلو دراز بود.... عطر نسیم خاطره‌اش در نماز بود مجید مه آبادی

هوا هوای غزل‌های فاطمی شده است هوای از تو سرودن هوای فاطمیه حسین سنگری

دلم به بستر آه شبانه افتاده به چاه بغض غریب زمانه افتاده پر پریدن من سنگ خورده در کوچه چنین شکسته اگر کنج خانه افتاده سیده فاطمه صداقتی نیا ...