مسیر جاری :
اینجا شد قدِ مادر خمیده
اینجا شد قدِ مادر خمیده
آنجا شد رأس پسر بریده
هر دل مشتاق و مجنون
با دمی جانسوز و محزون
نوحه میخواند به یاد
کوچه...
بنگر ای بابا چه خوش حقّ رسالت شد ادا
بنگر ای بابا چه خوش حقّ رسالت شد ادا
بـر زمیـن افتـادهام در پیـش چشم بچّهها
بنگــر ای بابــا دل ذرّیــۀ خود را حزین
اوّلیـن مظلـوم ایـن...
بنگـر ای بابـا کـه پرپـر لالـه و ریحانه شد
بنگـر ای بابـا کـه پرپـر لالـه و ریحانه شد
قتلگاهـم بیــن دیـوار و در این خانه شد
بنگر ای بابا که دست جانشینت بستـه شد
بین این دیوار و در...
چونکه بین کوچه بالا رفت دست آن لعین
چونکه بین کوچه بالا رفت دست آن لعین
ناگهان دیدم که گشته مادرم نقش زمین
من خودم دیدم که غم بر لوح جان حاکی شده
مادرم روی زمین و چادرش خاکی...
غصّههـای کـلّ عالـم در دل مـن جا گرفت
غصّههـای کـلّ عالـم در دل مـن جا گرفت
نانجیبـی بیـن کوچـه راه مادر را گرفت
چون جسارت کرد بین کوچه خصم بوتراب
عالم امکان ز غم شد بر سرم آنجا...
بــا دل غمدیــده بهــر نالـۀ غمپـروری
بــا دل غمدیــده بهــر نالـۀ غمپـروری
تا اُحُد میرفتـم از یثـرب پِیِ افشاگری
کز سرِ غربت ببین ما کعبۀ غمها شـدیم
ای عموجان بعدِ بابا ما دگر...
بیت الاحزان مرا کرد از جفا دشمن خراب
بیت الاحزان مرا کرد از جفا دشمن خراب
گریه میکردم در آن، از بیکسیِ بوتراب
عالمــی از آب رویِ مـن بگیــرد آبــرو
اشکِ من بـاشد سلاحـم در نَبَردِ...
پهلویش بشکسته شد در پشت آن در مادرم
پهلویش بشکسته شد در پشت آن در مادرم
نافلـه خوانـد نشستـه بین بستر مادرم
شـدّت دردش فـراوان است یـار مرتضی
در قنوتِ خود به یک دستش بگوید رَبّنا
...
بیـن بستـر مـادر مظلومـهام افتـاده است
بیـن بستـر مـادر مظلومـهام افتـاده است
گوئیا بهر سفر از این جهان آماده است
دست خود را گَه به بازو گَه به پهلو میزند
شمع عُمر مادرم از درد،...
مـیروم از پـیش تـو با قامتِ خم یا علی!
مـیروم از پـیش تـو با قامتِ خم یا علی!
إِبْکِنی یـا سیّـدی، مظلومِ عالم یا علی!
شب مرا غسل و کفن کن ای غریب عالمین
بَعدِ من یا بوالحَسَن...
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
روزگارت بر مراد ، روزهایت شاد شاد ، آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار ،...
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»