یارب از کینه همسر جگرم می سوزد

یارب از کینه همسر جگرم می سوزد من از این یار ستمگر جگرم می سوزد دیده پراشک لبم خشک و رخم برروی خاک سینه ام گشته پر آذر جگرم می سوزد شهادت...

به جان سبط خیرالمرسلین زد آن چنان آتش

به جان سبط خیرالمرسلین زد آن چنان آتش که از داغش به رضوان جان ختم الانبیا سوزد نترسید از خدا و پیکرش را روى بام افکند چنان کز بهر آن مولا...

شهید از کینه همسر چو شد آن نوگل زهرا

شهید از کینه همسر چو شد آن نوگل زهرا به جنّت زین غم عظما دل خیرالنّسا سوزد چو دید از او به جز خوبى؟ که آخر کرد مسمومش دل اهل ستم بر حال مظلومان...

نه تنها این دل ما بر جواد ابن رضا سوزد

نه تنها این دل ما بر جواد ابن رضا سوزد که بر احوال او جان تمام ماسوا سوزد از آن آتش که زد زهر ستم بر جان آن مولا فلک نالد ملک گرید زمین لرزد...

قاتل من به غم بی کسی ام میخندد

قاتل من به غم بی کسی ام میخندد او کُنَد شادی و من پشت درم یا زهرا نفسم در قفس سینه شده زندانی جان به لب آمده و محتضرم یا زهرا شهادت امام...

تا بیاید پسرم بر سر بالین پدر

تا بیاید پسرم بر سر بالین پدر دیده دارم به در و منتظرم یا زهرا ای که در آتش بیداد، رخ ماهت سوخت نظری کن به دل شعله ورم یا زهرا شهادت امام...

سوزد از زهر ز پا، تا به سَرم یا زهرا

سوزد از زهر ز پا، تا به سَرم یا زهرا آب شد از اثر آن جگرم یا زهرا هیچ کس نیست بیاید به کنارم مادر تو بنه بر سر زانو، سَرم یا زهرا شهادت امام...

مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت

مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت آن مظهر داد، تابِ بیداد نداشت می خواست که فریاد کند تشنه لبم از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت شهادت امام جواد علیه...

ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند

ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند پیکرت را روی بام خانه ات انداختند سایه سار پیکرت، بال کبوترهای شهر گریه کن های غمت، چشمان مادرهای شهر سینه...

در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد

در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظه ی آخر ترا لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب...