در ره اسلام و قرآن یا تقی جانت فدا شد

در ره اسلام و قرآن یا تقی جانت فدا شد ازغم داغ تو مولا کاظمین کرب و بلا شد  از شرار زهر کینه از نوا گشتی تو خاموش از فراق وسوز داغت هادی دین...

درون حجره یکى بود دست و پا مى زد

برون حجره همه پایکوب و دست افشان  درون حجره یکى بود دست و پا مى زد  ستاده بود و جوادالائمه جان مى داد  از او بپرس که زخم زبان چرا مى زد  ...

می‌سوزم از سوز عطش چون گل در آتش

می‌سوزم از سوز عطش چون گل در آتش در مجمر درد و بلا می‌سوزم امشب بر حال زار خود نمی‌سوزم درین حال بر حال شاه کربلا می‌سوزم امشب شهادت امام...

صبر و قرار و طاقت و تابم نمانده ست

صبر و قرار و طاقت و تابم نمانده ست  مانند شمعی بیصدا می‌سوزم امشب  دارم دلی پر خون و پر درد و شکسته  دارم به لب چون نی نوا می‌سوزم امشب  ...

هستم جواد و در جوانی میدهم جان

هستم جواد و در جوانی میدهم جان  در کنج حجره بر ملا میسوزم امشب  گویند هر دردی دوایی دارد اما  نَبوَد به درد من دوا میسوزم امشب  شهادت امام...

نگرانِ نَفَسِ سوخته ام نیست کسی

نگرانِ نَفَسِ سوخته ام نیست کسی  تشنه جان بازم و دنیای دگر می خیزم  به گمانم دگر این عمر وصالی ندهد  در جوانی ز پی بار سفر می خیزم  شهادت...

جگرم سوخت ولی یاد مدینه هستم

جگرم سوخت ولی یاد مدینه هستم آن در سوخته پیوسته دهد بر بادم یادم از خد تریب آمده و از گودال تا به حجره رخ خود روی زمین بنهادم شهادت امام...

سوخت در حجره ی در بسته همه بنیادم

سوخت در حجره ی در بسته همه بنیادم کس در این حجره نباشد برسد بر دادم نفسی نیست مرا بس که به خود پیچیدم پا به سر آتش و خاموش بود فریادم شهادت...

همچو جدم جان سپردم کام عطشان

همچو جدم جان سپردم کام عطشان پیکرم اما نشد از کینه عریان جای همدردی به اشکم خنده کردند خنده های شامیان را زنده کردند شهادت امام جواد علیه...

ای خدا شد همسر من قاتل من

ای خدا شد همسر من قاتل من بی حیا با طعنه سوزانده دل من شد زمین و آسمان لبریز آهم حجره ی در بسته گشته قتلگاهم شهادت امام جواد علیه السلام...