عید قربان، عیدی است که تمام بُت های نفْس با شنیدن نامش فرو می ریزند.

در این عید مبارک، تو باید همان ابراهیم عاشق باشی که بذر تردید را از خاک دل برچید و بی هیچ تردیدی، آماده اجرای امر الهی و مهیای قربانی کردن شد،...

ای از جان گذشته! در این عید تکلیف تو روشن است. خنجر آبداده ایمان را در دست بفشار و به اندیشه وصال معبود، به سوی قربانگاه بال و پر بگشا.

در این عید، از اقلیم سیاه اسارت تن بگذر. به شایستگی ها بیندیش و چون ابراهیم، از اسماعیلت چشم بپوش که بهشت سرای باقی، چشم روشنی توست.

عید قربان، روزی که خود خواهی و منیت، در منا قربانی می شوند، بر شما آزادگان و وارستگان مبارک باد.

عید قربان، عید توحید است.

عید قربان، عید پا نهادن بر گردن شیطان است و افتخارآفرینی بندگان مخلص الهی.

عید قربان، عید عزیمت عاشقانه به سوی پیکار با نفس است. عید سعید قربان مبارک باد.

در اوج یک گزینش دشوار، ابراهیم در میان خواستن و اطاعت، بندگی را برگزید تا امروز را عید بنامند. عید قربان مبارک.

ناله ها و دردها از میان اراده ابراهیم گریختند تا به وقت لغزش خنجر برّان در زیر گلوی اسماعیل، صحنه استواری و عزم راسخ به نمایش درآید.