در این شب جدایی، در کوی آشنایی هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی التماس دعا

سبدی دارم در دست، می روم سوی خدا یا علی می گویم، می روم تا درگه نور و امید تا به جایی که ملک ره نبرد، می روم سوی خدا سوی حق سوی اُمید

لیلةُ القدر است بس والا تبار یک شب است و خیرش افزون از شمار یک شب و آبی ترین شب های سال عاشقان گیرند در آن پَرّ و بال تا به باغ سبز عرفان...

چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما دل مرده می‏ شوم باز با غمزه گناهل گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه...

تنگ غروب و ساحلِ شور و نوای شب قدر شکسته کشتی دلم، به ناله های شب قدر بر پرِ سجاده‌ی دل، گره نشسته، وا نما ای گل سجاده نشین، به یک دعای شب...

شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی

امشب از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد امشب چشمانمان را با آب توبه بشوییم و کلام قرآن در دهانمان بریزم التماس دعا

شب قدر است و قدر آن بدانیم نماز و جوشن و قرآن بخوانیم به درگاه خدا غفران و توبه به شرطی که سر پیمان بمانیم

شب قدر است و طی شد نامه هجر سلام فیه حتی مطلع الفجر  التماس دعا

شب قدر، شب نیایش و شب بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان