طمطراق مرگ بيش از حقيقت آن مخوفست. «فرانسو باکن»

کسي که از مرگ مي ترسد از زندگي هم مي ترسد. «ولتر»

گاهي پذيرفتن مرگ نه از فرط دلاوري و بي باکي يا بدبختي و مصائب است بلکه از خستگي و مکرّرات ايام است. «بيکن»

مرگ با عزت بهتر از زندگي با ذلت است.

مردن در حال ايستادن بهتر از زيستن در حالت زانو زدن است. «رولوروس بارودي»

مرگ، طبيب باز پسيني است که هنگام عجز پزشکان از علاج سراغ بيمار آمده و او را بهبودي ابدي مي بخشد. «متر لينگ»

مرگ هرگز دشوارتر از تولد نيست. «آناتول فرانس»

مردم، چنان از مرگ مي هراسند که گوئي بدون شک بزرگترين شر است، در صورتي که هيچ کس نمي تواند يقين کند که بزرگترين خير است. «و. تيفورد»

مرگ اين لطف را نيز دارد که کاخ نيکنامي را نصيب انسان مي کند و حسد و تنگ نظري کسان را نسبت به وي نابود مي کند. «بيکن»

مرگ آرزوي بعضي و مايه نجات بعضي ديگر و سر انجام همه است. «سنکا»