گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری ولی انگاه همین جا و همین دور و بری ماه می تابد و انگار تویی می خندی باد می آید و انگار تویی می گذری

تا زمین در گردش و تا آسمان در چرخش است یاد یاران چون شما بر قلب ما آرامش است

یا رب دل دوستان ، پر از غم نکنی از تیر قضا قامتشان خم نکنی ای چرخ ، تو را به حق قرآن سوگند یک مو ز سر رفیق من کم نکنی

اگر من شاعرم شعر تو هستی اگر من عاشقم عشقم تو هستی

نبری گمان که شاید ز دلم تو رفته باشی تو عزیز دل مایی هر کجا نشسته باشی

نوشتم حرف دلم تا تو بخوانی که چون دورم ز تو دردم بدانی به غیر از تو کسی را دوست ندارم بمیرم گر مرا از خودت برانی

تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود

یک سبد دعای خوشبختی مال تو دست من بود می گفتم همه دنیا مال تو

من از طرح نگاه تو امید مبهمی دارم نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست وفا آن است که نامت را نهانی...

میدونی که بی تو می میرم تو زندون دلت اسیرم دیگه نگیر برام بهونه دوست دارم عاشقونه