مسیر جاری :
پیام کوتاه طنز
پیام کوتاه طنز
یارو میره کولر بخره فروشنده میگه: آبی باشه؟ یارو میگه نه اگر قرمزشو دارین بدید؟!!!!!
به بچه مي گن برو سي دي خام بخر . مي گه : صوتي يا تصويري ؟
به بچه مي گن برو سي دي خام بخر . مي گه : صوتي يا تصويري ؟
معلم : فعل کشيدن را صرف کن . شاگرد : کشيدم کشيدي پاره شد !
معلم : فعل کشيدن را صرف کن .
شاگرد : کشيدم کشيدي پاره شد !
به بزه مي گن چرا زنگولت صدا نمي کنه ؟ مي گه گذاشتمش رو ويبره !
به بزه مي گن چرا زنگولت صدا نمي کنه ؟ مي گه گذاشتمش رو ويبره !
ميگن از فردا خوشگل ها رو مي گيرن تو رو خدا بيرون نرو نمي گيرنت ضايع مي...
ميگن از فردا خوشگل ها رو مي گيرن تو رو خدا بيرون نرو نمي گيرنت ضايع مي شي .
فيلمهاي در حال اکران : به خاطر 1 ليتر بنزين ، من ترانه 1000 ليتر بنزين...
فيلمهاي در حال اکران : به خاطر 1 ليتر بنزين ، من ترانه 1000 ليتر بنزين دارم ، رايجه خوش بنزين ، ب مثل بنزين ، علي بنزيني ، بنزيني ها ، بازي بنزين...
دعاي يک زن موفق : خدايا ، از تو خردمندي مي خواهم تا همسرم را درک کنم ،...
دعاي يک زن موفق : خدايا ، از تو خردمندي مي خواهم تا همسرم را درک کنم ، عشق مي خواهم تا او را ببخشم . بردباري مي خواهم تا شرايطش را بپذيرم ، زيرا...
قلمراد مي رود خارج و با خودش سه کيلو قند مي برد . ازش مي پرسند : اينها...
قلمراد مي رود خارج و با خودش سه کيلو قند مي برد . ازش مي پرسند : اينها را کجا مي بري ؟ ميگه : آاخر شنيده ام غربت تلخ است .
يارو مي ره امتحان گواهينامه بده چند بار رد ميشه بعد تو راه پليس جلوش رو...
يارو مي ره امتحان گواهينامه بده چند بار رد ميشه بعد تو راه پليس جلوش رو مي گيره مي گه گواهينامه ؟ يارو مي گه دادين که مي خواين ؟
يه روز از يک داماد که دو تا کت رو ي هم پوشيده بود مي پرسند چرا دو تا کت...
يه روز از يک داماد که دو تا کت رو ي هم پوشيده بود مي پرسند چرا دو تا کت پوشيدي ؟ داماد مي خنده و ميگه : چون عقد و عروسي با همه .
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
از عرش صدای ربنا می آید
آوای خوش خدا خدا می آید
فریاد که درهای بهشت باز...
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...