مسیر جاری :
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
سیر خط فارسی باستان
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
خلاصه ای از زندگی مولانا
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
چهار زن برگزیده عالم
بيا اي که عمرت به هفتاد رفت
بيا اي که عمرت به هفتاد رفت شاعر : سعدي مگر خفته بودي که بر باد رفت؟ بيا اي که عمرت به هفتاد رفت به تدبير رفتن نپرداختي همه برگ بودن همي ساختي منازل به اعمال نيکو...
بتي ديدم از عاج در سومنات
بتي ديدم از عاج در سومنات شاعر : سعدي مرصع چو در جاهليت منات بتي ديدم از عاج در سومنات که صورت نبندد از آن خوبتر چنان صورتش بسته تمثالگر به ديدار آن صورت بي روان ...
نخست او ارادت به دل در نهاد
نخست او ارادت به دل در نهاد شاعر : سعدي پس اين بنده بر آستان سرنهاد نخست او ارادت به دل در نهاد کي از بنده چيزي به غيري رسد؟ گر از حق نه توفيق خيري رسد ببين تا زبان...
نهادهست باري شفا در عسل
نهادهست باري شفا در عسل شاعر : سعدي نه چندان که زور آورد با اجل نهادهست باري شفا در عسل ولي درد مردن ندارد علاج عسل خوش کند زندگان را مزاج برآمد، چه سود انگبين در...
فقيهي بر افتاده مستي گذشت
فقيهي بر افتاده مستي گذشت شاعر : سعدي به مستوري خويش مغرور گشت فقيهي بر افتاده مستي گذشت جوان سر برآورد کاي پيرمد ز نخوت بر او التفاتي نکرد که محرومي آيد ز مستکبري...
ز ره باز پس ماندهاي ميگريست
ز ره باز پس ماندهاي ميگريست شاعر : سعدي که مسکين تر از من در اين دشت کيست؟ ز ره باز پس ماندهاي ميگريست اگر مردي اين يک سخن گوش دار جهانديدهاي گفتش اي هوشيار که...
يکي کرد بر پارسايي گذر
يکي کرد بر پارسايي گذر شاعر : سعدي به صورت جهود آمدش در نظر يکي کرد بر پارسايي گذر ببخشيد درويش پيراهنش قفايي فرو کوفت بر گردنش ببخشاي بر من، چه جاي عطاست؟ خجل...
برهنه تني يک درم وام کرد
برهنه تني يک درم وام کرد شاعر : سعدي تن خويش را کسوتي خام کرد برهنه تني يک درم وام کرد به گرما بپختم در اين زير خام بناليد کاي طالع بدلگام يکي گفتش از چاه زندان، خموش...
يکي را عسس دست بر بسته بود
يکي را عسس دست بر بسته بود شاعر : سعدي همه شب پريشان و دلخسته بود يکي را عسس دست بر بسته بود که شخصي همي نالد از دست تنگ به گوش آمدش در شب تيره رنگ ز بيچارگي چند نالي؟...
شنيدم که طغرل شبي در خزان
شنيدم که طغرل شبي در خزان شاعر : سعدي گذر کرد بر هندوي پاسبان شنيدم که طغرل شبي در خزان به لرزش در افتاده همچون سهيل ز باريدن برف و باران و سيل که اينک قبا پوستينم...