مسیر جاری :
روش و آداب ختم یا لطیف
روش و آداب ختم یا ذوالجلال و الاکرام + متن و صوت
بهترین زمان برای پرواز به شیراز؛ راهنمای سفر
میثاق نامه حضرت زهرا (س) و امتحان قبل از خلفت
بررسی دکوراسیون اتاقهای هتل پارسیان استقلال
بصیرت و تبیین به روایت حضرت زهرا (س)
پارچه بافت چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
چشم انداز جذاب پایتخت از هتل ارم تهران
خط در زمان ساسانیان
خط در زمان هخامنشیان
محل ولادت امام علی علیه السلام کجاست؟
نحوه خواندن نماز والدین
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چهار زن برگزیده عالم
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
یاد مادر از زبان فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
هر کسي را نتوان گفت که صاحب نظرست
هر کسي را نتوان گفت که صاحب نظرست شاعر : سعدي عشقبازي دگر و نفس پرستي دگرست هر کسي را نتوان گفت که صاحب نظرست يا سپيدي ز سياهي بشناسد بصرست نه هر آن چشم که بيند سياهست...
عيب ياران و دوستان هنرست
عيب ياران و دوستان هنرست شاعر : سعدي سخن دشمنان نه معتبرست عيب ياران و دوستان هنرست اي برادر که نقش بر حجرست مهر مهر از درون ما نرود هر چه گويم از آن لطيفترست چه...
اين بوي روح پرور از آن خوي دلبرست
اين بوي روح پرور از آن خوي دلبرست شاعر : سعدي وين آب زندگاني از آن حوض کوثرست اين بوي روح پرور از آن خوي دلبرست وي مرغ آشنا مگرت نامه در پرست اي باد بوستان مگرت نافه...
از هر چه ميرود سخن دوست خوشترست
از هر چه ميرود سخن دوست خوشترست شاعر : سعدي پيغام آشنا نفس روح پرورست از هر چه ميرود سخن دوست خوشترست من در ميان جمع و دلم جاي ديگرست هرگز وجود حاضر غايب شنيدهاي ...
اي لعبت خندان لب لعلت که مزيدست
اي لعبت خندان لب لعلت که مزيدست شاعر : سعدي وي باغ لطافت به رويت که گزيدست اي لعبت خندان لب لعلت که مزيدست شيرينتر از اين خربزه هرگز نبريدست زيباتر از اين صيد همه عمر...
افسوس بر آن ديده که روي تو نديدست
افسوس بر آن ديده که روي تو نديدست شاعر : سعدي يا ديده و بعد از تو به رويي نگريدست افسوس بر آن ديده که روي تو نديدست دانند که ديوانه چرا جامه دريدست گر مدعيان نقش ببينند...
شب فراق که داند که تا سحر چندست
شب فراق که داند که تا سحر چندست شاعر : سعدي مگر کسي که به زندان عشق دربندست شب فراق که داند که تا سحر چندست کدام سرو به بالاي دوست مانندست گرفتم از غم دل راه بوستان گيرم...
اين تويي يا سرو بستاني به رفتار آمدست
اين تويي يا سرو بستاني به رفتار آمدست شاعر : سعدي يا ملک در صورت مردم به گفتار آمدست اين تويي يا سرو بستاني به رفتار آمدست باز ميبينم که در عالم پديدار آمدست آن پري...
اتفاقم به سر کوي کسي افتادست
اتفاقم به سر کوي کسي افتادست شاعر : سعدي که در آن کوي چو من کشته بسي افتادست اتفاقم به سر کوي کسي افتادست که هم آواز شما در قفسي افتادست خبر ما برسانيد به مرغان چمن ...
يوسف به بندگيت کمر بسته بر ميان
يوسف به بندگيت کمر بسته بر ميان شاعر : سعدي بودش يقين که ملک ملاحت از آن توست يوسف به بندگيت کمر بسته بر ميان در دل نيافت راه که آن جا مکان توست هر شاهدي که در نظر آمد...