0
مسیر جاری :
اميدوارم اگر صد رهم بيندازي سعدی شیرازی

اميدوارم اگر صد رهم بيندازي

اميدوارم اگر صد رهم بيندازي شاعر : سعدي که بار ديگرم از روي لطف بنوازي اميدوارم اگر صد رهم بيندازي ضرورتست که با روزگار درسازي چو روزگار نسازد ستيزه نتوان برد که سرگزيت...
اگر گلاله مشکين ز رخ براندازي سعدی شیرازی

اگر گلاله مشکين ز رخ براندازي

اگر گلاله مشکين ز رخ براندازي شاعر : سعدي کنند در قدمت عاشقان سراندازي اگر گلاله مشکين ز رخ براندازي نظاره کن که چه مستي کنند و جانبازي اگر به رقص درآيي تو سرو سيم اندام...
هر سلطنت که خواهي مي‌کن که دلپذيري سعدی شیرازی

هر سلطنت که خواهي مي‌کن که دلپذيري

هر سلطنت که خواهي مي‌کن که دلپذيري شاعر : سعدي در دست خوبرويان دولت بود اسيري هر سلطنت که خواهي مي‌کن که دلپذيري دانسته‌ام وليکن خون خوار ناگزيري جان باختن به کويت در...
ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري سعدی شیرازی

ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري

ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري شاعر : سعدي چون سنگ دلان دل بنهاديم به دوري ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري گويي همه عالم ظلماتست و تو نوري بعد از تو که در چشم من آيد...
تو در کمند نيفتاده‌اي و معذوري سعدی شیرازی

تو در کمند نيفتاده‌اي و معذوري

تو در کمند نيفتاده‌اي و معذوري شاعر : سعدي از آن به قوت بازوي خويش مغروري تو در کمند نيفتاده‌اي و معذوري ميسرت نشود عاشقي و مستوري گر آن که خرمن من سوخت با تو پردازد...
اين چه رفتارست کاراميدن از من مي‌بري سعدی شیرازی

اين چه رفتارست کاراميدن از من مي‌بري

اين چه رفتارست کاراميدن از من مي‌بري شاعر : سعدي هوشم از دل مي‌ربايي عقلم از تن مي‌بري اين چه رفتارست کاراميدن از من مي‌بري باغبان را گو بيا گر گل به دامن مي‌بري باغ...
تو اگر به حسن دعوي بکني گواه داري سعدی شیرازی

تو اگر به حسن دعوي بکني گواه داري

تو اگر به حسن دعوي بکني گواه داري شاعر : سعدي که جمال سرو بستان و کمال ماه داري تو اگر به حسن دعوي بکني گواه داري تو به اندرون جان آي که جايگاه داري در کس نمي‌گشايم که...
هرگز نبود سرو به بالا که تو داري سعدی شیرازی

هرگز نبود سرو به بالا که تو داري

هرگز نبود سرو به بالا که تو داري شاعر : سعدي يا مه به صفاي رخ زيبا که تو داري هرگز نبود سرو به بالا که تو داري روشن کند اين غره غرا که تو داري گر شمع نباشد شب دلسوختگان...
حديث يا شکرست آن که در دهان داري سعدی شیرازی

حديث يا شکرست آن که در دهان داري

حديث يا شکرست آن که در دهان داري شاعر : سعدي دوم به لطف نگويم که در جهان داري حديث يا شکرست آن که در دهان داري گناه توست که رخسار دلستان داري گناه عاشق بيچاره نيست در...
کس از اين نمک ندارد که تو اي غلام داري سعدی شیرازی

کس از اين نمک ندارد که تو اي غلام داري

کس از اين نمک ندارد که تو اي غلام داري شاعر : سعدي دل ريش عاشقان را نمکي تمام داري کس از اين نمک ندارد که تو اي غلام داري همه کس سر تو دارد تو سر کدام داري نه من اوفتاده...