0
مسیر جاری :
طرقوا يا عاشقان کين منزل جانان ماست عطار

طرقوا يا عاشقان کين منزل جانان ماست

طرقوا يا عاشقان کين منزل جانان ماست شاعر : عطار زانچه وصل و هجر او هم درد و هم درمان ماست طرقوا يا عاشقان کين منزل جانان ماست آيت قل يا عبادي آمده در شان ماست راه ده...
راه عشق او که اکسير بلاست عطار

راه عشق او که اکسير بلاست

راه عشق او که اکسير بلاست شاعر : عطار محو در محو و فنا اندر فناست راه عشق او که اکسير بلاست هر دلي که کو طالب اين کيمياست فاني مطلق شود از خويشتن کمترين چيزي که مي‌زايد...
کاتشت در ميان جوهر ماست عطار

کاتشت در ميان جوهر ماست

کاتشت در ميان جوهر ماست شاعر : عطار آتشي کز تو در نهاد دل است کاتشت در ميان جوهر ماست ديده‌اي کو که روي تو بيند تا ابد رهنماي و رهبر ماست ما درين ره حجاب خويشتنيم...
عاشقي و بي نوايي کار ماست عطار

عاشقي و بي نوايي کار ماست

عاشقي و بي نوايي کار ماست شاعر : عطار کار کار ماست چون او يار ماست عاشقي و بي نوايي کار ماست جان ما در پيش ما ايثار ماست تا بود عشقت ميان جان ما جان ما بي فخر عشقش...
چون مرا مجروح کردي گر کني مرهم رواست عطار

چون مرا مجروح کردي گر کني مرهم رواست

چون مرا مجروح کردي گر کني مرهم رواست شاعر : عطار چون بمردم ز اشتياقت مرده را ماتم رواست چون مرا مجروح کردي گر کني مرهم رواست گر رسد بويي از آن دريا به يک شبنم رواست من...
اينت گم گشته دهاني که توراست عطار

اينت گم گشته دهاني که توراست

اينت گم گشته دهاني که توراست شاعر : عطار وينت نابوده مياني که توراست اينت گم گشته دهاني که توراست اينت شوريده جهاني که توراست از دو چشم تو جهان پرشور است خه زهي چرب‌زباني...
دوش کان شمع نيکوان برخاست عطار

دوش کان شمع نيکوان برخاست

دوش کان شمع نيکوان برخاست شاعر : عطار ناله از پير و از جوان برخاست دوش کان شمع نيکوان برخاست جوش آتش ز ارغوان برخاست گل سرخ رخش چو عکس انداخت به غلاميش مدح خوان برخاست...
چون ز مرغ سحر فغان برخاست عطار

چون ز مرغ سحر فغان برخاست

چون ز مرغ سحر فغان برخاست شاعر : عطار ناله از طاق آسمان برخاست چون ز مرغ سحر فغان برخاست آتشي از همه جهان برخاست صبح چون دردميد از پس کوه بوي عنبر ز گلستان برخاست...
تا کي از صومعه خمار کجاست عطار

تا کي از صومعه خمار کجاست

تا کي از صومعه خمار کجاست شاعر : عطار خرقه بفکندم زنار کجاست تا کي از صومعه خمار کجاست عاشقي محرم اسرار کجاست سيرم از زرق فروشي و نفاق آن بت دلبر هشيار کجاست چون...
آن نه روي است ماه دو هفته است عطار

آن نه روي است ماه دو هفته است

آن نه روي است ماه دو هفته است شاعر : عطار وان نه قد است سرو برفته است آن نه روي است ماه دو هفته است ماه و خورشيد طفل يک هفته است پيش ماه دو هفته‌ي رخ تو همه دلها به...