مسیر جاری :
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/kutulehab.jpg)
کوتوله آب
سالهای قبل یک کوتوله آب زندگی میکرد. روزی او ماهیگیر را دید که تور خود را آماده میکرد. از او پرسید: «چه کار میکنی؟»
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/kutuleha.jpg)
کوتولهها
در زمانهای قدیم، پادشاه ثروتمندی زندگی میکرد که سه دختر داشت. دخترها عادت داشتند که هر روز در باغهای بیشمار قصر قدم بزنند. پادشاه انواع و...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/parandepartalaei.jpg)
پرندهی طلایی
پادشاهی سه پسر داشت و یک درخت سیب طلایی. این درخت با ارزشترین دارایی شاه بود. یک روز صبح یکی از سیبها کم شده بود. شاه عصبانی شد و فریاد زد:...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/musheshekamu.jpg)
موش شکمو
شب بود. موشی دیوار انباری را آن قدر جوید تا یک سوراخ درست کرد. بعد با خوشحالی وارد انبار شد. انبار پر از خوردنیهای خوشمزده بود. موش شکمو خورد...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/piremardvamarg.jpg)
پیرمرد و مرگ
پیرمردی پشتهای هیزم جمع کرد، آنها را به پشت گرفت و راهی خانه شد. راه طولانی بود. پیرمرد خسته شد. هیزمها را زمین گذاشت و با غصه گفت: «آخر این...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/mrghabivadorna.jpg)
مرغابی و درنا
سالها پیش، پرندهها به شمال مهاجرت نمیکردند و تمام سال را در جنوب به سر میبردند. یک روز که هوا خیلی گرم شده بود، پرندهها دور هم جمع شدند...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/daneieabi.jpg)
دانهی آبی
در دهکدهای نزدیک دریا، پسرکی زندگی میکرد به نام احمد که نه سال داشت. احمد در کارهای مزرعه به پدرش کمک میکرد. وقتی هم پدر و مادرش در خانه نبودند،...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/dokhtarvamard.jpg)
دختر و مرد ماه
سالها قبل در «کچوکچی» مردی زندگی میکرد که فقط یک دختر داشت. دختر، همراه و رفیق پدرش بود. او تابستانها را در چراگاهی جمعی میگذراند و از گلهی...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/zeinabkhatun.jpg)
زینب خاتون
به فاصلهی نه چندان دور از مالزی، جزیرهای است به نام «پولا و سیره» که سالها قبل حاکمی به نام «سلطان محمود» در آنجا حکومت میکرد. او فقط یک...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/kafshhayeghermez.jpg)
کفشهای قرمز
در جایی خیلی خیلی دور، آن سوی تپهها، دختر کوچکی به نام «کارن» زندگی میکرد که خیلی فقیر بود. دخترک حتی یک جفت کفش نداشت. روزی زن کفاشی که دلش...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/panusebadshans.jpg)
قصهی پانوس بدشانس
مرد فقیری بود به اسم «پانوس». پانوس آدم مهربانی بود، اما به هر کاری دست میزد، با بدشانسی رو به رو میشد؛ برای همین اسمش را گذاشته بودند پانوس...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/chiazhamehbozorgtarast.jpg)
چی از همه بزرگتر است؟
در دهکدهای سه برادر زندگی میکردند که به جز گاو سیاه و سفید چیز دیگری نداشتند. روزی برادران تصمیم گرفتند که دارایی خود را تقسیم کنند و هر کس...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/darreieharis.jpg)
درهی جادویی
بالای یک درهی جادویی، دو کوه بلند، یکی در شرق و یکی در غرب وجود داشت. هر کوه، محل زندگی یک پادشاه افسانهای بود. هر دوی آنها پسران «بیرا»، ملکهی...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/gorgeharis.jpg)
گرگ حریص
دوازده تا گرگ پا به فرار گذاشته بودند و پیرمردها با بیل دنبال آنها میدویدند. یکی از گرگها گفت: «پیرمردها، به خانه برگردید... پدر من صد تا ازگوسفندهای...
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/javantarinshahzadeh.jpg)
جوانترین شاهزاده
پادشاهی سه پسر داشت. روزی هر سه پسر را پیش خود خواند و از آنها پرسید: «فرزندان دلبندم! دلم میخواهد بدانم که چقدر مرا دوست دارید؟»
چهارشنبه، 6 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/gorgvazan.jpg)
گرگ و زن
گرگ گرسنهای دنبال غذا بود. وارد دهی شد. صدای گریهی بچهای را شنید. به طرف صدا رفت. زنی از داخل خانه به بچه گفت: «اگر باز هم گریه کنی، تورا...
سهشنبه، 5 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/shirvarubah.jpg)
شیر و روباه
شیر آن قدر پیر شده بود که دیگر نمیتوانست شکار کند. روزی فکر کرد و نقشهای کشید. آن وقت داخل غاری رفت و خودش را به مریضی زد. حیوانات زیادی برای...
سهشنبه، 5 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/ghesseiehpari.jpg)
قصهی پری
بیوهزن بدجنسی با دو دخترش زندگی میکرد. دختر کوچکتر، زیباتر ومهربانتر بود وهمه دوست داشتند با او هم صحبت شوند. دخترک که «رز» نام داشت به اندازه...
سهشنبه، 5 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/dokhtareamvaj.jpg)
دختر امواج
پری دریاییای بود به اسم «گالیک»، یعنی دختر امواج که بسیار زیبا بود و صدایی شیرین و دلنشین داشت. نیمی از بدنش به شکل ماهی بود، مانند ماهی آزاد...
سهشنبه، 5 ارديبهشت 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/koshkieahmagh.jpg)
کوشکی احمق
کوشکی با همسرش «میتیکا» و پسرش «اریمیکوت» در چادری زندگی میکردند. روزی دخترهای همسایه یک خوک آبی شکار کردند و چون نمیخواستند کوشکی آن را ببیند،...
سهشنبه، 5 ارديبهشت 1396
گروه بندی
برگزیده ها
تازه های مقالات
معنی اسم ائلوین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
8 مدل پیراهن دخترانه شیک مناسب مهمانی
جلوه هایی از اصحاب کساء در آیۀ مباهله
پاسخ به سوالات و شبهات مباهله
گشت و گذار در بازار مطرح مسقط
مدافعین حرم از دیدگاه حضرت آیتالله خامنه ای (حفظه الله)
عنوان جدید کلاهبرداری با موضوع همستر کامبت
همستری که شما را به آرزویتان میرساند!
اپلیکیشن تلگرام با چه هدفی بازی همستر را راهاندازی کرد؟
تاثیر بازی همستر به شبکه برق کشور
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
نحوه خواندن نماز والدین
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
متن زیارت عاشورا با خط درشت به همراه ترجمه + صوت
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
راهكارهای تقويت فرهنگ ايثار و شهادت در بين دانش آموزان و دانشجويان
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل