نديدم در جهان کامي دريغا
نديدم در جهان کامي دريغا شاعر : فخرالدين عراقي بماندم بي‌سرانجامي دريغا نديدم در جهان کامي دريغا مرا جز غصه‌آشامي...
شنبه، 6 فروردين 1390
در صومعه تو داني مي‌کوش تا تواني
در صومعه تو داني مي‌کوش تا تواني شاعر : فخرالدين عراقي در ميکده رها کن از سر فضول و طامات در صومعه تو داني مي‌کوش...
شنبه، 6 فروردين 1390
از پرده برون آمد ساقي، قدحي در دست
از پرده برون آمد ساقي، قدحي در دست شاعر : فخرالدين عراقي هم پرده‌ي ما بدريد، هم توبه‌ي ما بشکست از پرده برون آمد...
شنبه، 6 فروردين 1390
ز خواب، نرگس مست تو سر گران برخاست
ز خواب، نرگس مست تو سر گران برخاست شاعر : فخرالدين عراقي خروش و ولوله از جان عاشقان برخاست ز خواب، نرگس مست تو سر...
شنبه، 6 فروردين 1390
ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟
ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟ شاعر : فخرالدين عراقي کز زخمه‌ي آن نه فلک اندر تک و تاز است ساز طرب عشق که داند...
شنبه، 6 فروردين 1390
آه، به يک‌بارگي يار کم ما گرفت!
آه، به يک‌بارگي يار کم ما گرفت! شاعر : فخرالدين عراقي چون دل ما تنگ ديد خانه دگر جا گرفت آه، به يک‌بارگي يار کم...
شنبه، 6 فروردين 1390
مرا گر يار بنوازد، زهي دولت زهي دولت
مرا گر يار بنوازد، زهي دولت زهي دولت شاعر : فخرالدين عراقي وگر درمان من سازد، زهي دولت زهي دولت مرا گر يار بنوازد،...
شنبه، 6 فروردين 1390
کي از تو جان غمگيني شود شاد؟
کي از تو جان غمگيني شود شاد؟ شاعر : فخرالدين عراقي کي آخر از فراموشي کني ياد؟ کي از تو جان غمگيني شود شاد؟ که...
شنبه، 6 فروردين 1390
با عشق عقل‌فرسا ديوانه‌اي چه سنجد؟
با عشق عقل‌فرسا ديوانه‌اي چه سنجد؟ شاعر : فخرالدين عراقي با شمع روي زيبا پروانه‌اي چه سنجد؟ با عشق عقل‌فرسا ديوانه‌اي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تا کي از ما يار ما پنهان بود؟
تا کي از ما يار ما پنهان بود؟ شاعر : فخرالدين عراقي چشم ما تا کي چنين گريان بود؟ تا کي از ما يار ما پنهان بود؟ ...
شنبه، 6 فروردين 1390
اندرين ره هر که او يکتا شود
اندرين ره هر که او يکتا شود شاعر : فخرالدين عراقي گنج معني در دلش پيدا شود اندرين ره هر که او يکتا شود اندرين...
شنبه، 6 فروردين 1390
بيا، که خانه‌ي دل پاک کردم از خاشاک
بيا، که خانه‌ي دل پاک کردم از خاشاک شاعر : فخرالدين عراقي درين خرابه تو خود کي قدم نهي؟ حاشاک بيا، که خانه‌ي دل...
شنبه، 6 فروردين 1390
تا کي از دست تو خونابه خورم؟
تا کي از دست تو خونابه خورم؟ شاعر : فخرالدين عراقي رحمتي، کز غم خون شد جگرم تا کي از دست تو خونابه خورم؟ دم به...
شنبه، 6 فروردين 1390
چه خوش بودي، دريغا، روزگارم؟
چه خوش بودي، دريغا، روزگارم؟ شاعر : فخرالدين عراقي اگر در من نگه کردي نگارم چه خوش بودي، دريغا، روزگارم؟ بپرسيدي...
شنبه، 6 فروردين 1390
دلي يا دلبري، يا جان و يا جانان، نمي‌دانم
دلي يا دلبري، يا جان و يا جانان، نمي‌دانم شاعر : فخرالدين عراقي همه هستي تويي، في‌الجمله، اين و آن نمي‌دانم دلي...
شنبه، 6 فروردين 1390
گر ز شمعت چراغي افروزيم
گر ز شمعت چراغي افروزيم شاعر : فخرالدين عراقي خرمن خويش را بدان سوزيم گر ز شمعت چراغي افروزيم آتشي، کز درون برافروزيم...
شنبه، 6 فروردين 1390
ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان
ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان شاعر : فخرالدين عراقي هان! به حذر شويد از غمزه‌ي شوخ و شنگشان ماهرخان، که...
شنبه، 6 فروردين 1390
بپرس از دلم آخر، چه دل؟ که قطره‌ي خون
بپرس از دلم آخر، چه دل؟ که قطره‌ي خون شاعر : فخرالدين عراقي که بي‌تو زار چنان شد که: من نگويم چون؟ بپرس از دلم آخر،...
شنبه، 6 فروردين 1390
روشنان آينه‌ي دل چو مصفا بينند
روشنان آينه‌ي دل چو مصفا بينند شاعر : فخرالدين عراقي روي دلدار در آن آينه پيدا بينند روشنان آينه‌ي دل چو مصفا بينند...
شنبه، 6 فروردين 1390
نقل کن از وبال کفر بدين
نقل کن از وبال کفر بدين شاعر : فخرالدين عراقي مصطفي را دليل مطلق بين نقل کن از وبال کفر بدين صاحب جبرئيل، امين...
شنبه، 6 فروردين 1390