بگذر اي خواجه و بگذار مرا مست اينجا
بگذر اي خواجه و بگذار مرا مست اينجا شاعر : خواجوي کرماني که برون شد دل سرمست من از دست اينجا بگذر اي خواجه و بگذار...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گر راه بود بر سر کوي تو صبا را
گر راه بود بر سر کوي تو صبا را شاعر : خواجوي کرماني در بندگيت عرضه کند قصه ما را گر راه بود بر سر کوي تو صبا را...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چو در نظر نبود روي دوستان ما را
چو در نظر نبود روي دوستان ما را شاعر : خواجوي کرماني به هيچ رو نبود ميل بوستان ما را چو در نظر نبود روي دوستان ما...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
وقت صبوح شد بيار آن خورمه نقاب ار
وقت صبوح شد بيار آن خورمه نقاب ار شاعر : خواجوي کرماني از قدح دو آتشي خيز و روان کن آب را وقت صبوح شد بيار آن خورمه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
همچو بالات بگويم سخني راست ترا
همچو بالات بگويم سخني راست ترا شاعر : خواجوي کرماني راستي را چه بلائيست که بالاست ترا همچو بالات بگويم سخني راست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آن نقش بين که فتنه کند نقش‌بند را
آن نقش بين که فتنه کند نقش‌بند را شاعر : خواجوي کرماني و آن لعل لب که نرخ شکستت قند را آن نقش بين که فتنه کند نقش‌بند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
رام را گر برگ گل باشد نبيند ويس را
رام را گر برگ گل باشد نبيند ويس را شاعر : خواجوي کرماني ور سليمان ملک خواهد ننگرد بلقيس را رام را گر برگ گل باشد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آن پريچهره که جور و ستم آئين دارد
آن پريچهره که جور و ستم آئين دارد شاعر : خواجوي کرماني چه خطا رفت که ابروش دگر چين دارد آن پريچهره که جور و ستم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هر کو بصري دارد با او نظري دارد
هر کو بصري دارد با او نظري دارد شاعر : خواجوي کرماني با او نظري دارد هر کو بصري دارد هر کو بصري دارد با او نظري...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دل من باز هواي سر کوئي دارد
دل من باز هواي سر کوئي دارد شاعر : خواجوي کرماني ميل خاطر دگر امروز بسوئي دارد دل من باز هواي سر کوئي دارد مدتي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
کدام يار که ما را پيام يار آرد
کدام يار که ما را پيام يار آرد شاعر : خواجوي کرماني از آن ديار حديثي بدين ديار آرد کدام يار که ما را پيام يار آرد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چون صبا نکهت آن زلف پريشان آرد
چون صبا نکهت آن زلف پريشان آرد شاعر : خواجوي کرماني دل پر درد مرا مژده‌ي درمان آرد چون صبا نکهت آن زلف پريشان آرد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خدنگ غمزه‌ي جادو چو در کمان آرد
خدنگ غمزه‌ي جادو چو در کمان آرد شاعر : خواجوي کرماني هزار عاشق دلخسته را بجان آرد خدنگ غمزه‌ي جادو چو در کمان آرد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
کار من شکسته بسامان رسيد باز
کار من شکسته بسامان رسيد باز شاعر : خواجوي کرماني درد من ضعيف بدرمان رسيد باز کار من شکسته بسامان رسيد باز مرغ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي دل ار صحبت جانان طلبي جان درباز
اي دل ار صحبت جانان طلبي جان درباز شاعر : خواجوي کرماني جان چه باشد دو جهان در ره جانان درباز اي دل ار صحبت جانان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
بستيم دل در آن سر زلف دراز باز
بستيم دل در آن سر زلف دراز باز شاعر : خواجوي کرماني گشتيم صيد آن صنم دلنواز باز بستيم دل در آن سر زلف دراز باز ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چون کوتهست دستم از آن گيسوي دراز
چون کوتهست دستم از آن گيسوي دراز شاعر : خواجوي کرماني زين پس من و خيالش و شبهاي دير باز چون کوتهست دستم از آن گيسوي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خادمه‌ي عود سوز مطربه‌ي عود ساز
خادمه‌ي عود سوز مطربه‌ي عود ساز شاعر : خواجوي کرماني شمع نه و عود سوز چنگ زن و عود ساز خادمه‌ي عود سوز مطربه‌ي عود...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي شده بر مه ز شبه مهره ساز
اي شده بر مه ز شبه مهره ساز شاعر : خواجوي کرماني با شبه‌ات مار سيه مهره باز اي شده بر مه ز شبه مهره ساز هندوي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اشارت کرده بودي تا بيايم
اشارت کرده بودي تا بيايم شاعر : خواجوي کرماني بگو چون بي سر و بي پا بيايم اشارت کرده بودي تا بيايم نداني باز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390