حسد از هيچ ندارم مگر از پيرهنش
حسد از هيچ ندارم مگر از پيرهنش شاعر : خواجوي کرماني که جز او کيست که برخورد ز سيمين بدنش حسد از هيچ ندارم مگر از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شميم باغ بهشتست با نسيم عراق
شميم باغ بهشتست با نسيم عراق شاعر : خواجوي کرماني که گشت زنده ز انفاس او دل مشتاق شميم باغ بهشتست با نسيم عراق ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
زهي زلفت شکسته نرخ سنبل
زهي زلفت شکسته نرخ سنبل شاعر : خواجوي کرماني گلستان رخت خنديده برگل زهي زلفت شکسته نرخ سنبل کشيده سر ز کافور...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يا مسرع الشمال اذا تحصل الوصول
يا مسرع الشمال اذا تحصل الوصول شاعر : خواجوي کرماني بلغ تحيتي و سلامي کما اقول يا مسرع الشمال اذا تحصل الوصول ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چو نام تو در نامه‌ئي ديده‌ام
چو نام تو در نامه‌ئي ديده‌ام شاعر : خواجوي کرماني به نامت که برديده ماليده‌ام چو نام تو در نامه‌ئي ديده‌ام سرا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
وقتست کز وراي سراپرده‌ي عدم
وقتست کز وراي سراپرده‌ي عدم شاعر : خواجوي کرماني سلطان گل بساحت بستان زند علم وقتست کز وراي سراپرده‌ي عدم هر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
من بار هجر مي‌کشم و ناقه محملم
من بار هجر مي‌کشم و ناقه محملم شاعر : خواجوي کرماني برگير ساربان نفسي باري از دلم من بار هجر مي‌کشم و ناقه محملم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
حکايت رخت از آفتاب مي‌شنوم
حکايت رخت از آفتاب مي‌شنوم شاعر : خواجوي کرماني حديث لعل لبت از شراب مي‌شنوم حکايت رخت از آفتاب مي‌شنوم ز چشم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
نسيم زلف تو از نوبهار مي‌شنوم
نسيم زلف تو از نوبهار مي‌شنوم شاعر : خواجوي کرماني نشان روي تو از لاله‌زار مي‌شنوم نسيم زلف تو از نوبهار مي‌شنوم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چون چهره بخون ديده شستم
چون چهره بخون ديده شستم شاعر : خواجوي کرماني دست از دل خسته چون نشويم چون چهره بخون ديده شستم پرگشت جهان ز هاي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تا چند دم از گل زني اي باد بهاران
تا چند دم از گل زني اي باد بهاران شاعر : خواجوي کرماني گل را چه محل پيش رخ لاله عذاران تا چند دم از گل زني اي باد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هندوي آن کاکل ترکانه مي‌بايد شدن
هندوي آن کاکل ترکانه مي‌بايد شدن شاعر : خواجوي کرماني يا چو هندو بنده‌ي ترکان نمي‌بايد شدن هندوي آن کاکل ترکانه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
بسي خون جگر دارد سر زلف تو در گردن
بسي خون جگر دارد سر زلف تو در گردن شاعر : خواجوي کرماني ولي با او چه شايد کرد جز خون جگر خوردن بسي خون جگر دارد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آب آتش مي‌رود زان لعل آتش فام او
آب آتش مي‌رود زان لعل آتش فام او شاعر : خواجوي کرماني مي‌برد آرامم از دل زلف بي آرام او آب آتش مي‌رود زان لعل آتش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
کجا باز آيد آن مرغي که با من همقفس بودي
کجا باز آيد آن مرغي که با من همقفس بودي شاعر : خواجوي کرماني گهي فرياد خوان گشتي گهم فرياد رس بودي کجا باز آيد آن...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي شمع چگل دوش در ايوان که بودي
اي شمع چگل دوش در ايوان که بودي شاعر : خواجوي کرماني وي سرو روان دي بگلستان که بودي اي شمع چگل دوش در ايوان که بودي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گرفتمت که بگيرم عنان مرکب تازي
گرفتمت که بگيرم عنان مرکب تازي شاعر : خواجوي کرماني کجا روم که فرس بر من شکسته نتازي گرفتمت که بگيرم عنان مرکب تازي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
صبح وصل از افق مهر بر آيد روزي
صبح وصل از افق مهر بر آيد روزي شاعر : خواجوي کرماني وين شب تيره‌ي هجران بسر آيد روزي صبح وصل از افق مهر بر آيد روزي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يا من اليک ميلي قف ساعة قبيلي
يا من اليک ميلي قف ساعة قبيلي شاعر : خواجوي کرماني بالدمع بل ذيلي هذا نصيب ليلي يا من اليک ميلي قف ساعة قبيلي ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گر آفتاب نباشد تو ماه چهره تمامي
گر آفتاب نباشد تو ماه چهره تمامي شاعر : خواجوي کرماني که آفتاب بلندي چو بر کناره‌ي بامي گر آفتاب نباشد تو ماه چهره...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390