هر که در عهد ازل مست شد از جام شراب
هر که در عهد ازل مست شد از جام شراب شاعر : خواجوي کرماني سر ببالين ابد باز نهد مست وخراب هر که در عهد ازل مست شد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي لب ميگون تو هم شکر و هم شراب
اي لب ميگون تو هم شکر و هم شراب شاعر : خواجوي کرماني وي دل پر خون من هم نمک و هم کباب اي لب ميگون تو هم شکر و هم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
من مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آب
من مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آب شاعر : خواجوي کرماني برخيز و بده شراب بنشين و بزن رباب من مستم و دل خراب جان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ديشب درآمد آن بت مه روي شب نقاب
ديشب درآمد آن بت مه روي شب نقاب شاعر : خواجوي کرماني بر مه کشيد چنبر و درشب فکند تاب ديشب درآمد آن بت مه روي شب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي کرده مه را از تيره شب نقاب
اي کرده مه را از تيره شب نقاب شاعر : خواجوي کرماني در شب فکنده چين بر مه فکنده تاب اي کرده مه را از تيره شب نقاب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
برقع از رخ برفکن اي لعبت مشکين نقاب
برقع از رخ برفکن اي لعبت مشکين نقاب شاعر : خواجوي کرماني دردم صبح از شب تاريک بنماي آفتاب برقع از رخ برفکن اي لعبت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
رفت دوشم نفسي ديده‌ي گريان در خواب
رفت دوشم نفسي ديده‌ي گريان در خواب شاعر : خواجوي کرماني ديدم آن نرگس پرفتنه‌ي فتان در خواب رفت دوشم نفسي ديده‌ي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي ز چشمت رفته خواب از چشم خواب
اي ز چشمت رفته خواب از چشم خواب شاعر : خواجوي کرماني وآب رويت برده آب از روي آب اي ز چشمت رفته خواب از چشم خواب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي چشم نيم‌خواب تو از من ربوده خواب
اي چشم نيم‌خواب تو از من ربوده خواب شاعر : خواجوي کرماني وي زلف تابدار تو بر مه فکنده تاب اي چشم نيم‌خواب تو از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي لب لعلت ز آب زندگاني برده آب
اي لب لعلت ز آب زندگاني برده آب شاعر : خواجوي کرماني ما ز چشم مي پرستت مست و چشمت مست خواب اي لب لعلت ز آب زندگاني...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گوئيا عزم ندارد که شود روز امشب
گوئيا عزم ندارد که شود روز امشب شاعر : خواجوي کرماني يا درآيد ز در آن شمع شب افروز امشب گوئيا عزم ندارد که شود روز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چند سوزيم من و شمع شبستان همه شب
چند سوزيم من و شمع شبستان همه شب شاعر : خواجوي کرماني چند سازيم چنين بي سر و سامان همه شب چند سوزيم من و شمع شبستان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
طمع مدار که دوري گزينم از رخ خوب
طمع مدار که دوري گزينم از رخ خوب شاعر : خواجوي کرماني که نيست شرط محبت جدائي از محبوب طمع مدار که دوري گزينم از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
طره مشکين نباشد بر رخ جانان غريب
طره مشکين نباشد بر رخ جانان غريب شاعر : خواجوي کرماني زانک نبود سنبل سيراب در بستان غريب طره مشکين نباشد بر رخ جانان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي که از سرچشمه‌ي نوشت برفت آب نبات
اي که از سرچشمه‌ي نوشت برفت آب نبات شاعر : خواجوي کرماني مرده‌ي مرجان جان‌افزاي تست آب حيات اي که از سرچشمه‌ي نوشت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گر بخونم بخط خويش برات آوردي
گر بخونم بخط خويش برات آوردي شاعر : خواجوي کرماني نکشم سر ز خطت زانک بوجهست برات گر بخونم بخط خويش برات آوردي ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
پيش اسبت رخ نهم ز آنرو که غم نبود زمات
پيش اسبت رخ نهم ز آنرو که غم نبود زمات شاعر : خواجوي کرماني در وفايت جان ببازم تا کجا يابم وفات پيش اسبت رخ نهم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تا کي ندهي داد من اي داد ز دستت
تا کي ندهي داد من اي داد ز دستت شاعر : خواجوي کرماني رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت تا کي ندهي داد من اي داد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي درد تو درمان دل و رنج تو راحت
اي درد تو درمان دل و رنج تو راحت شاعر : خواجوي کرماني اشکم نمک آب و جگر خسته جراحت اي درد تو درمان دل و رنج تو راحت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چو بر قمر ز شب عنبري نقاب انداخت
چو بر قمر ز شب عنبري نقاب انداخت شاعر : خواجوي کرماني دل شکسته ما را در اضطراب انداخت چو بر قمر ز شب عنبري نقاب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390