پیشانی بر زمین
یک روز حاجی به من گفت: «برادران لشکر تعجب می کنند که من چه طور با این همه مبارزاتی که در زمان انقلاب و در درگیری های خیابانی و درگیری های خلق...
سه‌شنبه، 12 آذر 1392
دو رکعت حضور
گردان حبیب ساعتی پیش از آغاز عملیات سراسری فتح المبین، در عمق مواضع دشمن گم شده بود! حتی اعزام تیم های شناسایی به اطراف نیز گرهی از این کار فرو...
سه‌شنبه، 12 آذر 1392
گل های باغ معرفت (1)
اکبری (شهید آینده) در گوشه ای هق هق کنان چون ابر بهار می گرید و اشک می ریزد. مجیری (شهید آینده) خندان به هر طرف می رود و حلالیت می طلبد. وقتی...
دوشنبه، 11 آذر 1392
گریه های بی قرار
شهید سید محسن صفیرا سه شنبه شب به اردوگاه لشکر ثارالله، در امیدیه ی اهواز وارد شدیم. سیدمحسن هم آمده بود. خوشبو و خوش لهجه و مهربان بود.
دوشنبه، 11 آذر 1392
عبادت با تمام بدن
برای درس خواندن به دامغان رفت. خانه ای اجاره کرده بود. یک شب برای مراسم دعای کمیل رفت و دیر به خانه آمد. نمی خواست صاحب خانه بیدار شود. به خانه...
دوشنبه، 11 آذر 1392
آخرین راز و نیاز
حمید از اول جنگ چندین بار به جبهه رفت. آخرین بار که برای عملیات طریق القدس می رفت، دلم نگران شد. ولی نمی خواستم او را از راه حق که خودش انتخاب...
دوشنبه، 11 آذر 1392
از شلمچه تا بهشت
شهید حاج محمد زمان شالباف در همه ی زمینه ها نمونه و الگوی بچه های گردان بود با شنیدن آوای قرآن و اذان، گویی روحش به آسمان پر می کشید. اهل دعا...
دوشنبه، 11 آذر 1392
با همه ی خستگی
با همه ی جوانی نماز صبحش قضا نمی شد. یک روز دیدم دارد در اتاق و حیاط با ناراحتی راه می رود و مرتب تأسف می خورد. پرسیدم: چه شده؟ چرا ناراحتی؟ گفت:...
يکشنبه، 10 آذر 1392
غرق در مناجات
قرار شد فروردین سال 61 عروسی کنیم. با خانواده آمدیم اصفهان؛ خانه ی دائی ام بودم. لباس سفید خیلی ساده ای پوشیده بودم، مختصری هم آرایش کرده بودم....
يکشنبه، 10 آذر 1392
خلوت با معبود
نماز برایش در درجه ی اول اهمیت قرار داشت. اگر فرد بی نمازی مهمان او می شد، باکمال ادب و احترام از او پذیرایی می کرد. با خوش رویی نصیحتش می کرد....
يکشنبه، 10 آذر 1392
وقتی همه خواب بودند
درست هفت روز از شهادت فرمانده ی مخلص و شجاع گروهانمان یعنی صالحی می گذشت. عصر پنج شنبه بود و شب جمعه. بچه ها تصمیم گرفتند که دعای کمیل برگزار...
يکشنبه، 10 آذر 1392
بی تاب پرواز
عدّه ای از مجروحان را به آمبولانس سوار کرد و به پشت جبهه فرستاد، عطر شهادت همه جا پیچیده بود، تا مرا دید به نزدم آمد. خم شد گوشش را روی قلبم...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
خوش به حال این ها
جزء اولین افرادی بودم که برای عضویت در سپاه ثبت نام کردم. به پادگان امام حسین (علیه السلام) رفتم. برای دوره آموزشی که در نظر گرفته شده بود، آن...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
چوپان دلسوخته
هنوز از عمر درخت نوپای انقلاب مدت کوتاهی نگذشته بود که ابرقدرتها حرکت های اخلال گرانه را در مناطق مختلف ایران آغاز کردند. یک روز در کردستان و...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
دستهای رو به آسمان
شهید شمعگانی صفات بارزی داشت و در این میان روحیه ی معنویت و شهادت طلبی از همه شاخص تر بود، مگر می شود که قدم به جبهه ها بگذارد و خدا را بطلبد...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
قدم های استوار
حمید گلستانه همرزم شهید بزرگوار محمد افغانی (میثم)، نقل می کند: «در عملیات فتح المبین که آقای رحیم صفوی هم در منطقه ی عملیاتی حضور داشت، قرار...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
رضایت نامه
«نماز مغرب و عشا که تمام شد، عده ای از مردم ماندند تا ثبت نام کنند. من هم رفتم و اسمم را نوشتم، اما بد به این شانس، این دیگر چه گیری بود: «رضایت...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
سودای سفر
با قطار عازم «اهواز» بودیم. رزمندگان در داخل قطار، شور و حال وصف ناپذیری داشتند. پاسدار شهید «علی تاج احمدی»، از هنرمندان نقاش، خطاط و فیلمبردار...
سه‌شنبه، 28 آبان 1392
امام (ره)، ولایت و روحانیت در سیره ی شهدا
دایی شهید - عباسعلی قرائی - می گوید: «در عزاداریها، در همین مسجد محل، در دوره های قرائت قرآن حاضر می شد. در مراسم دعا شرکت می کرد و پرده ی سیاه...
سه‌شنبه، 21 آبان 1392
شهدا و ولایت مداری
امام دستور فرموده بودند که سربازها از پادگان ها فرار کنند. در همان روزها من با ابوالفضل در اجتماع مردم در کنار مسجد امام خمینی جهرم بودیم، یک...
سه‌شنبه، 21 آبان 1392