مسیر جاری :
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039817.jpg)
شهدا و مهربانی و همگامی با خانواده (1)
کوچک بودم، حدود چهار ساله یا کمی کمتر. داخل خانه امان سرگرم بازی بودم که زنگ در حیاط به صدا درآمد. دویدم در را باز کردم. مردی مهربان، با لبخندی...
يکشنبه، 27 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039815.jpg)
خاطراتی از حضور شهدا و زندگی خانوادگی
شهید علیرضا متخلق به اخلاص حسنه، بسیار مهربان و فوق العاده عاطفی بود. به خصوص نسبت به من - تنها خواهرش - و خواهرزاده هایش. اکثراً در اعیاد نزد...
شنبه، 26 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039816.jpg)
با وساطت آقا، آتش بس شده!
حدوداً یک هفته می شد که از مرخصی برگشته بودیم. تا حدی با وضعیت موجود - غربت و دوری از خانواده - عادت کرده بودیم، اما هنوز کم و بیش و به ویژه...
شنبه، 26 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039814.jpg)
آخر مهربانی
هادی که به دنیا آمد، بیشتر پول هدیه آوردند. گفتم « بذارمشان بانک یا چیزی بخرم؟» گفت: « بده به من، میدونم چیکارشان کنم.» یک دوره بحارالانوار...
شنبه، 26 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039813.jpg)
عقد آسمانی
- « باید دامادش کنیم. حالا دیگر در مرز بیست سالگی است. دیگر وقتش شده. مگر سنت اسلام نیست که جوان ها زود ازدواج کنند.» پدر و مادرم مدام این را...
شنبه، 26 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039812.jpg)
زندگی شیرین
کلاس ششم ابتدایی بودم. پدری داشتم وارسته، پیرمرد فرزانه و پاکدلی بود. گاه پیش می آمد که او از مسائل و مشکلاتی که روزگار برایش پیش آورده بود،...
شنبه، 26 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039811.jpg)
خاطراتی از نحوه رفتار شهدا با خانواده
شبی با تعدادی از برادران متأهل همکار، شام را دعوت شهید خمری بودیم. از لحظه ورود به منزل شهید تا هنگام خداحافظی، صحنه های زیبایی از اخلاق و رفتار...
شنبه، 26 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039809.jpg)
خاطراتی از شهدا در میان خانواده
همیشه احترام خاصی به من می گذاشت و سعی می کرد که این رفتار را به فرزندانمان نیز یاد دهد. به آن ها می گفت: « احترام مادر بر همه چیز مقدم است....
چهارشنبه، 23 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039810.jpg)
امانت خدا
آخرین باری که « حیدر» می خواست به جبهه اعزام شود، پسر بزرگمان امیر، سه ساله بود. وقتی دید پدرش ساک خود را بسته است، بسیار بی قراری می کرد. ساک...
چهارشنبه، 23 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039808.jpg)
یک شاخه گل سرخ
گاهی که ناراحت بودم، می آمد می نشست کنارم و یکی دو حرف خنده دار و بی موضوع می زد و اگر لبخند به لب هایم نمی آمد، یک طوری دلداری ام می داد. علت...
چهارشنبه، 23 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039806.jpg)
فراتر از مِهر
پسرم که دنیا آمد، محمد آرام و قرار نداشت. از خوشحالی پر درآورده بود، شب ها برایش شعر می خواند، قصه می گفت. روزها او را بغل کرده، به بازار می...
چهارشنبه، 23 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039807.jpg)
سه خاطره از شهدا و خانواده
نزدیک غروب بود. توی کوچه با دوستانم مشغول بازی بودم. ناگهان یکی از دوستانم مرا صدا زد. وقتی سرم را برگرداندم، بابا « مرتضی» را دیدم که از دور...
چهارشنبه، 23 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039805.jpg)
خیلی زنم را دوست دارم
زمان جنگ، بیش تر منطقه بود. کم تر می آمد خانه. وقتی هم که می آمد شب می ماند، صبح می رفت. گاهی به اندازه ی یک سرباز هم مرخصی نمی آمد. جنگ که تمام...
چهارشنبه، 23 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039804.jpg)
عشق دوم
شروع کرد به صحبت کردن و گفت: « بسم الله الرحمن الرحیم. من قصد ازدواج نداشتم اما چون ازدواج سنت پیغمبره و من هم شنیدم هر کس زودتر ازدواج کند زودتر...
چهارشنبه، 23 بهمن 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039281.jpg)
شهدا و قرآن (3)
از هفت سالگی دوره ی قرآن داشت. شب های جمعه چند تا از بچّه های محل و دوستانش را جمع می کرد و می آورد منزل. مثل آدم بزرگ ها لوح می گذاشتند و قرآن...
شنبه، 28 دی 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039282.jpg)
شهدا و قرآن (4)
همه چیزش مسجد بود و جلسات قرائت قرآن. ایمان و تمامی باورهایش را مدیون مسجد می دانست در مسجد آموخت که اگر چه خود محتاج باشد ولی باید به مستمندان...
شنبه، 28 دی 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039280.jpg)
نور قرآن (3)
دعوت کرده بود از همه ی فامیل که بیایند خانه شان. مهمان ها که آمدند دست تک تک بچه را گرفت و برد داخل اتاق. بچه ها را نشاند دور خودش و شروع کرد...
شنبه، 28 دی 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039279.jpg)
قرآنی ها (3)
هر ساله بنا به رسم دیرینه ای که در خانواده ی ما بوده است، به مناسبت های گوناگون، در منزل، جلسه ی تلاوت قرآن و ذکر احکام برگزار می شود. در این...
شنبه، 28 دی 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039277.jpg)
مونس همیشگی (3)
توی خیبر، یادم هست، شب هایی که یک کم فرصت پیدا می کرد. قرآنش باز بود. داشت سوره ی واقعه را حفظ می کرد و چه قدر خوشحال بود.
شنبه، 28 دی 1392
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0039278.jpg)
منبع فیض (3)
در جلسات ذهنی، به طور منظّم شرکت می کرد و به آن اهتمام می ورزید.
شبی در منزل یکی از دوستان، جلسه ی قرآن داشتیم. به منزل ما زنگ زد و گفت:
شنبه، 28 دی 1392
گروه بندی
برگزیده ها
تازه های مقالات
معنی اسم ادنا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آروین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیلدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فلورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیرسا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم بشرا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کیانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم باوان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
متن زیارت عاشورا با خط درشت به همراه ترجمه + صوت
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
رمله مادر حضرت قاسم
چرا حضرت علی اکبر علیه السلام امام نشد
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان