نویسنده: محمدحسن بروشکی
به اهتمام: فرجالله عفیفی
به اهتمام: فرجالله عفیفی
اثبات بیاعتباری کتاب اقدس (قسمت دهم)
در کتاب اقدس ص 21 س 14 میخوانیم:
«لیس لاحد ان یعترض علی الّذین یحکمون علی العباد دعوا لهم ما عندهم و توجّهوا الی القلوب.»
ترجمه:
«هیچ کس حق ایراد بر کسانی که به مردم حکومت میکنند ندارد. واگذارید ایشان را به آنچه نزد آنان است و به دلها توجه کنید.»
به موجب این به اصطلاح آیهی نامقدسه، بهائیان هیچگاه حق ایراد و اعتراض به اعمال و رفتار زمامداران ندارند. یعنی زمامداران که عموماً نسلاً بعد نسل از اولاد بهاء هستند، در طرز اعمال و رفتار خود با مردم آزادند و نزد کسی مسئول نیستند. هر نوع ظلم و ستم که نسبت به مردم روا دارند، کسی حق چون و چرا ندارد!
فرض بفرمائید مطابق آرزوی اغنام [گوسفندان= بهائیان]، روزی شهری یا کشوری با قوانین و احکام بهائیت اداره شود، عموم احکام از زمامدار و فرماندار و بخشدار و دهدار به موجب این حُکم آزادی عمل داشته باشند، هر عمل و کردار زشتی را خواستند نسبت به مردم اجرا نمایند، حال چنین ملتی چگونه خواهد بود؟!
اگر آقایان حکّام خواستند به ناموس بهائیان تعرض نمایند، تکلیف چیست؟ بدیهی است شخص بهائی در برابر حکومت باید تسلیم صرف باشد و دم نزند. باید اطاعت او را نموده، به دلها توجه کند. اگر حکومت به ناموس هم قناعت نکرد و دارائی بهائی را ربود، باز هم حق اعتراض ندارد. و اگر حکمران، قتل نفس نمود و خانههای بهائیان را آتش زد، باز نمیتوانند اعتراض کنند؛ زیرا وظیفه آنان اعتراض نیست و باید به دلها توجه کنند.
اگر کسی این مهملات را به عنوان احکام آسمانی برای وحشیان آفریقا بگوید، آیا او را زنده زنده نخواهند خورد؟!
منبع مقاله :
بروشکی، محمدحسن، (1389) اثبات بیاعتباری کتاب اقدس: احکام بهائیت، تهران: راه نیکان، چاپ اول
در کتاب اقدس ص 21 س 14 میخوانیم:
«لیس لاحد ان یعترض علی الّذین یحکمون علی العباد دعوا لهم ما عندهم و توجّهوا الی القلوب.»
ترجمه:
«هیچ کس حق ایراد بر کسانی که به مردم حکومت میکنند ندارد. واگذارید ایشان را به آنچه نزد آنان است و به دلها توجه کنید.»
به موجب این به اصطلاح آیهی نامقدسه، بهائیان هیچگاه حق ایراد و اعتراض به اعمال و رفتار زمامداران ندارند. یعنی زمامداران که عموماً نسلاً بعد نسل از اولاد بهاء هستند، در طرز اعمال و رفتار خود با مردم آزادند و نزد کسی مسئول نیستند. هر نوع ظلم و ستم که نسبت به مردم روا دارند، کسی حق چون و چرا ندارد!
فرض بفرمائید مطابق آرزوی اغنام [گوسفندان= بهائیان]، روزی شهری یا کشوری با قوانین و احکام بهائیت اداره شود، عموم احکام از زمامدار و فرماندار و بخشدار و دهدار به موجب این حُکم آزادی عمل داشته باشند، هر عمل و کردار زشتی را خواستند نسبت به مردم اجرا نمایند، حال چنین ملتی چگونه خواهد بود؟!
اگر آقایان حکّام خواستند به ناموس بهائیان تعرض نمایند، تکلیف چیست؟ بدیهی است شخص بهائی در برابر حکومت باید تسلیم صرف باشد و دم نزند. باید اطاعت او را نموده، به دلها توجه کند. اگر حکومت به ناموس هم قناعت نکرد و دارائی بهائی را ربود، باز هم حق اعتراض ندارد. و اگر حکمران، قتل نفس نمود و خانههای بهائیان را آتش زد، باز نمیتوانند اعتراض کنند؛ زیرا وظیفه آنان اعتراض نیست و باید به دلها توجه کنند.
اگر کسی این مهملات را به عنوان احکام آسمانی برای وحشیان آفریقا بگوید، آیا او را زنده زنده نخواهند خورد؟!
منبع مقاله :
بروشکی، محمدحسن، (1389) اثبات بیاعتباری کتاب اقدس: احکام بهائیت، تهران: راه نیکان، چاپ اول
/ج