اهالی مهربان و بی ادعای این مرز و بوم، روزگاری نه چندان دور، در میان همه سردی و سیاهی زمستان، شبی را پاس میداشتند که پیش از هر چیز نمایشگر انس و الفتی بود که کودکان سرخوش و بزرگترهای سبک خیال آن زمان، در زیر لحاف سنگین کرسی و بوی زغال سوخته زیر آنرا حس میکردند. داستان کهنه و دوست داشتنی شبهای دوری است که همه اهالی یک فامیل، آن را به نشانه عشق و صداقت نهفته در دلهای بی ریا، در جمع ساده و مهربان خود نقل میکردند سوقات آن روزهای دور، یادگاری از همه آیینهای فراموش شدهای است که امروز در کم رنگترین وجه خودنمایی میکند.
ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبتهای خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیدههای اهریمنی میپنداشتند. شب یلدا یا «شب چله» شب اول زمستان و درازترین شب سال است و فردای آن با دمیدن خورشید، روزها بزرگتر شده و تابش نور ایزدی افزونی مییابد. این بود که ایرانیان باستان، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میکردند.
در سراسر ایران زمین جایی نیست که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم نباشد، هندوانه میوهای است که هیچ گاه از قلم نمیافتد، زیرا عده زیادی از مردم معتقدند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند، در سراسر چله بزرگ و کوچک در زمستان پیش رو سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد. برگزاری این شب در جای جای ایران از تنوع برخوردار است، یکی از مراسم مشترک بردن هدیه شب چله از سوی خانواده داماد برای تازه عروسان است که به نشانه پایبندی و علاقه خانواده داماد به وصلت انجام شده است. به این ترتیب یکی، دو روز قبل از فرارسیدن شب چله مردهای جوان خنچههای آراسته به میوه رابه خانه نامزدهای خود میفرستند و خود به مهمانی خانه عروس میروند، خانواده دختر هم لباس و پارچه نبریده به داماد هدیه میدهند.
در گذشته گرد آمدن شب چله دور کرسی با نقل خاطرات شیرین و خواندن کتابهای داستانی تا نزدیک صبح ادامه مییافت. یکی دیگر از آیینهای شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است، مردم دیوان اشعار "لسانالغیب" را با نیت بهورزی و شادکامی باز میکنند و فال دل خویش را از او طلب میکنند.
در برخی دیگر از نقاط ایران "شاهنامه خوانی" رواج دارد، نقل خاطرات و قصه گویی پدربزرگها و مادربزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر میکند.
در فرهنگ کهن ایرانی، اینها همه ترفندهایی است که خانوادهها گرد هم جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی سحر کنند. برگزاری مراسم شب چله با همه حقایق و داستانهای همراه با خود، هنوز در میان ایرانیان از جایگاه ویژهای برخوردار است.
منبع: www2.irib.ir
ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبتهای خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیدههای اهریمنی میپنداشتند. شب یلدا یا «شب چله» شب اول زمستان و درازترین شب سال است و فردای آن با دمیدن خورشید، روزها بزرگتر شده و تابش نور ایزدی افزونی مییابد. این بود که ایرانیان باستان، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میکردند.
در سراسر ایران زمین جایی نیست که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم نباشد، هندوانه میوهای است که هیچ گاه از قلم نمیافتد، زیرا عده زیادی از مردم معتقدند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند، در سراسر چله بزرگ و کوچک در زمستان پیش رو سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد. برگزاری این شب در جای جای ایران از تنوع برخوردار است، یکی از مراسم مشترک بردن هدیه شب چله از سوی خانواده داماد برای تازه عروسان است که به نشانه پایبندی و علاقه خانواده داماد به وصلت انجام شده است. به این ترتیب یکی، دو روز قبل از فرارسیدن شب چله مردهای جوان خنچههای آراسته به میوه رابه خانه نامزدهای خود میفرستند و خود به مهمانی خانه عروس میروند، خانواده دختر هم لباس و پارچه نبریده به داماد هدیه میدهند.
در گذشته گرد آمدن شب چله دور کرسی با نقل خاطرات شیرین و خواندن کتابهای داستانی تا نزدیک صبح ادامه مییافت. یکی دیگر از آیینهای شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است، مردم دیوان اشعار "لسانالغیب" را با نیت بهورزی و شادکامی باز میکنند و فال دل خویش را از او طلب میکنند.
در برخی دیگر از نقاط ایران "شاهنامه خوانی" رواج دارد، نقل خاطرات و قصه گویی پدربزرگها و مادربزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر میکند.
در فرهنگ کهن ایرانی، اینها همه ترفندهایی است که خانوادهها گرد هم جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی سحر کنند. برگزاری مراسم شب چله با همه حقایق و داستانهای همراه با خود، هنوز در میان ایرانیان از جایگاه ویژهای برخوردار است.
منبع: www2.irib.ir