نویسنده:زینب مقتدایی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
روشنفکر از دید رندال کالینز
روشنفکر در دید رندال کالینز ، کسی است که برای اندیشیدن و کسب آگاهی زندگی می کند و به طور دقیق تر ، روشنفکران به مثابه افرادی هستند که اید ها را در بالاترین سطح رقابتی درون یک اجتماع تولید می کنند ، اجتماعی که خود تولید کننده و در عین حال مصرف کننده این ایده هاست . روشنفکران کسانی هستند که متن ها را تولید و مصرف می کنند،کالینز به وظیفه و رسالت فرد نمی پردازد بلکه صرفا با تبینی جامعه شناسانه به دنبال تبین امر روشنفکری و شبکه های روشنفکری است . رندال کالینز در مطالعه دقیق خود تلاش می کند تا اصول و اساس حاکم بر تولید ، بلوغ ، شکوفایی و زوال شبکه های روشنفکری را در تمام جهان به نمایش بگذارد . وی پویایی سنت های روشنفکری رابا عناصر بهم مرتبط و قانون های نظیر سرمایه فرهنگی قانون تعداد اندک و هم چنین دیالکتیک خلاقیت روشنفکرانه بنا می سازد . فعالیت روشنفکری از نظر کالینز باید با بذل توجه به امر واقع اجتماعی ای که برانگیزاننده چنان فعالیتی است مورد مطالعه قرار گیرد به عبارت دیگر فعالیت روشنفکری با قرار گرفتن در موقعیت نهادی ای که آن را به انجام می رساند فهم می شود . شاید باید این گونه گفت که نگاه کالینز به مقوله روشنفکری در کتاب جامعه شناسی فلسفهها: نظریه جهانی تغییر فکری تبلور می یابد . کالینز که از مدافعان جدی نظریههای «تلفیقی» در جامعهشناسی میباشد، در جامعهشناسی فرهنگ خود نیز سعی دارد با تلفیق نظریههای دورکیم، گافمن و نظریه تضاد به ارائه یک مدل ترکیبی درباره چگونگی تولید و تحول اندیشهها (فلسفهها) بپردازد، با این حال، او در نظریه خود بیشتر بر تضاد در سطح خرد و کنش متقابل میان متفکران تاکید میکند.كالینز شبكه روشنفكران و زنجیرههای تعامل میان روشنفکران را به عنوان جایگاه تولید ایدهها مورد توجه قرار میدهد. او نخست به بیان این مسأله میپردازد كه مجموعههای وسیع و گسترده دانش فلسفی به وسیله تعداد اندكی از دیدگاههای رقیب كه به سختی تعداد آنها به بیش از نیم دوجین میرسد، شكل گرفته و ساخت مییابد. كالینز این اصل را اصل «تعداد اندك» نامیده و برآن است كه حدود بالا و پائین مباحث و گفتگوهای فلسفی بوسیله این اصل تعیین شده و بوجود میآید. به اعتقاد كالینز، درون این ساخت، فرآیند آفرینش فكری از طریق برخوردهای شخصی شكل میگیرد، فرآیندی كه به وسیله انرژی عاطفی و سرمایه فرهنگی افراد درگیر در آن دامن زده شده و تشدید میشود. مكانیسم آفرینش فكری عبارتست از وجود دیدگاههای رقیب كه خود بواسطه وجود نیروی آفرینش و تولید در میان روشنفكران رقیب و مخالف بوجود میآیند.كالینز شبكه روشنفكری سطح خُرد را از طریق یك مدل دو مرحلهای علّی در ارتباط با شرایط كلانتر اجتماعی قرار میدهد. شرایط اجتماعی بیرونی از طریق «بازسازی و ایجاد تغییر در پایههای مادی اندیشه» بر تنوعات و اختلافات فكری موجود تأثیر میگذارد. از اینرو، هنگامی كه شرایط بیرونی فضای فكری تغییر كرد و فضای فکری موجود را به هم زد، سازماندهی مجدد درونی صورت میگیرد. این فرآیند، به نوبة خود، انرژی موجود برای شكلدهی به ایدههای جدید و خلق تازههای فكری را آزاد میسازد كه خود تنشها و درگیریهای جدید فكری در میان نخبگان ممتاز موجود در مركز شبكه روشنفكری را به همراه خواهد داشت. کالیـنز نظریه خود را در تقـابل با چهار دیدگاه دیگر درباره چگونگی تولید اندیشه مطرح میسازد:1) اندیشهها اندیشه را به وجود میآورند. سنت مورخان اندیشه که نشان میدهند چگونه یک مجموعه از اندیشهها منجر به تولید مجموعه دیگری از اندیشهها میشوند. کالینز در پاسخ به این دیدگاه این استدلال را مطرح میسازد که ایدهها شیء نیستند. درست است که ایدهها وقتی با استفاده از نمادها بر روی کاغذ نوشته میشوند به صورت اشیاء عینیت مییابند، اما ایدهها قبل از آن که شیء باشند، ارتباطاند. ایدهها کنش متقابل میان افرادند و ما تنها زمانی میتوانیم اندیشههای موجود در ذهن دیگری را بفهمیم که در ارتباط با آنها قرار میگیریم. هر ایده فقط در یک وضعیت ارتباطی درک میشود، لذا ایدهها به خودی خود ایده خلق نمیکنند.
2) افراد اندیشهها را به وجود میآورند. سنت قدیمیکه بر تولید اندیشهها توسط افراد نابغه و قهرمانان عرصه تفکر تاکید میکند. کالینز در برخورد با این دیدگاه نقش افراد در تولید اندیشهها را میپذیرد، اما معتقد است افراد متفکر در درون الگوهای اجتماعی خاص همچون گروههای فکری، شبکهها و گروههای رقیب به تولید اندیشه میپردازند و شناخته میشوند. او معتقد است تاریخ فلسفه بیش از هر چیز تاریخ گروههاست. تاریخ تفکر، تاریخ گروههاست: «گروههای دوستان، شرکای بحث و حلقههای نزدیک به هم که اغلب ویژگیهای جنبشهای اجتماعی را دارند». کالینز حتی از این فراتر رفته و این استدلال را مطرح میسازد که «تاریخ تفکر تاریخ شبکههای بین نسلی و زنجیرههای ارتباط میان معلمان و شاگردان است». «خلاقیت فکری به صورت اتفاقی و توسط افراد ایجاد نمیشود؛ خلاقیت فکری در زنجیره روابط میان نسلی صورت میگیرد».
3) فرهنگ، فرهنگ را به وجود میآورد. دیدگاهی رایج که قائل به استقلال فرهنگ است. کالینز در مقابل این دیدگاه این استدلال را مطرح میسازد که «فرهنگ از جامعه مستقل نیست، زیرا با گفتن واژه فرهنگ ما چیزی را درک نمیکنیم، الا آنچه که در تعامل رخ میدهد. بیان این عبارت که فرهنگ خودش را تبیین میکند نادرست و زائد است: نادرست است، زیرا در این حالت فرهنگ را در درون امر اجتماعی مستحیل میسازیم و دیگر چیزی به نام فرهنگ باقی نمیماند. زائد است، زیرا در این حالت گستره فرهنگ با گستره امر اجتماعی یکسان انگاشته میشود و تبیینهای فرهنگی شکل تبیینهای جامعهشناختی به خود میگیرند. استعاره استقلال فرهنگ را شاید بتوان در بهترین حالت اینگونه تعریف کرد که در درون جامعه قلمروها، مناطق و شبکههای خاصی وجود دارند که میتوان آنها را فرهنگی انگاشت».
4) همه چیز سیال و روان است؛ نمیتوان حد و مرزها را ثابت نگاه داشت و برخی مفاهیم تبیینی را برجسته و عمده ساخت. نمیتوان به هیچ تبیین تعمیم پذیری دست یافت؛ هیچ نظریه عامی، چه جامعهشناختی و چه غیرجامعهشناختی، برای تبیین اندیشهها وجود ندارد. این دیدگاه همان دیدگاه متفکران پساساختارگرا، پساپوزیتیویست و پسامدرن برای تبیین تولید و تحول اندیشه است. کالینز با رد این دیدگاه معتقد است به سادگی میتوان نشان داد که اندیشهها در بافت ارتباطات عمودی و افقی شبکههای روشنفکری تولید میشوند و میتوان به ارائه یک نظریه درباره سامان درونی تعاملات میان شبکههای روشنفکری به عنوان نظریه عام تحول فکری پرداخت. در نگاه کالینز «زندگی فکری بیش از هر چیز عرصه تضاد و عدم توافق است. ... البته این بدان معنا نیست که هیچ توافق نظر یا اجماعی به دست نمیآید. ... تضاد فکری همواره محدود به تمرکز روی چند موضوع و جستجوی متحدان فکری است. هیچ منازعه فردی در میان نیست، بلکه تعـداد کوچکی از اردوگاههای متضـاد فکری، الگـوی تاریخ تفکـر را به وجود میآورند».کالینز نظریه خود درباره «جامعهشناسی اندیشه» را با توضیح دریافتاش از «روشنفکر» و «تولیدات فکری» آغاز میکند. به اعتقاد کالینز «روشنفکران افرادی هستند که به تولید اندیشههای انتزاعی و بافتزدایی شده میپردازند، اندیشههایی که میتوانند فارغ از بافت تولیدشان یا کسانی که آنها را به کار میگیرند، صادق و با اهمیت باشند». به باور کالینز، «آثار ادبی، تاریخی، فلسفی و حتی فرمولهای ریاضی، فی نفسه، فارغ از مفید بودن یا نبودنشان، فارغ از این که چه کسی آنها را باور دارد، میتوانند صادق باشند» از اینرو، کالینز، به پیروی از دورکیم، معتقد است تولیدات فکری «اشیایی مقدس» هستند. عرصه تولیدات فکری مشابه عرصه دین است. او با الهام از اندیشه دورکیم درباره امر مقدس معتقد است حقیقت در عرصه اجتماع علمی همان نقشی را بازی میکند که امرمقدس در عرصه دین به عهده دارد: پدیدهای استعلایی، فراتر از افراد، عینی، محدودکننده و طالب احترام. کالینز سپس این پرسش را مطرح میسازد که چه چیزی به اندیشهها و متون خاص تقدس میبخشد؟ و این که متفکران چگونه این اشیاء مقدس را تولید میکنند و در اجتماعات شدیداً قشربندی شده خود به گردش در میآورند. به اعتقاد کالینز، جهان اندیشه، شامل شعائر تعامل میان روشنفکران است که به تولید ایدهها و متون ختم میشوند. زنجیره تعامل متفکران، همان موقعی است که برای صحبتهای جدی ـ نه برای جامعهپذیر شدن یا عمل کردن ـ کنار هم مینشینند. در جریان استدلالورزی متفکران، و در جریان بحث و سخنرانی کردن آنها است که مقوله مقدس حقیقت امکان ظهور مییابد. خواندن و نوشتن هم بخشی از شعائر تعامل است. در جهان مدرن متفکران خلاقیت خود را بر روی کاغذ میآزمایند، اگرچه گاهی اوقات آن را به طور شفاهی مطرح میسازند. منتشر کردن، متفکران را از تنهایی خارج میکند و وارد عرصه عمومی میسازد. متفکران عملاً زمانی وارد دنیای واقعی علم میشوند که در نظام ارجاعدهی مجلات و کتب جایی برای خود بیایند. نوشتن افراد را قادر میسازد تا از حال بیواسطه فراتر روند. نوشتن دروازهای به سوی انتزاع و تعمیم یافتن است. سخنرانیها، کنفرانسها و دیگر اشکال تجمعات فکری به افراد انرژی عاطفی میدهند. درحقیقت، همین ساختارهای تعامل چهره به چهره است که در طول حیات بشر به عنوان منبع انرژی عاطفی آن عمل کردهاند. همین تعاملات در عرصه تفکر هم موثر هستند. «ارتباطات شخصی میان معلمان برجسته و دانشجویانی که بعداً برجسته میشوند، سازنده زنجیره تعاملات میان نسلی است».مهمتر این که، اشیاء مقدس فکری تنها زمانی خلق میشوند و به حیات خود ادامه میدهند که گردهماییهایی برای گرامیداشتن آنها وجود داشته باشد. در سخنرانیها و کنفرانسهاست که اعضا اجتماع علمیگرد هم میآیند، توجه اعضاء روی یک موضوع متمرکـز میشود و عواطف خاصی پیرامون اشـیاء مقدس برانگیخته میشود.
بنابراین، جهان تفکر در نظر کالینز گفتگویی بزرگ یا چرخش سرمایه اجتماعی- فرهنگی در آیینهای مبتنی بر ملاقاتهای چهره به چهره میان اندیشمندان و نیز نوشتن است.آنچه فردی را متفکر میسازد، جذب شدن در حلقه این گفتگوهاست؛ مشارکت در کانون گرم گفتگو، کانونی که در آن افکار بیشترین تقدس را دارند.
منابع :
1- عظیمی هاشمی ، مژگان ، مروری بر آرای راندال کالینز
2- آزاد ارمکی ، تقی و عارف وکیلی ، بررسی ایده شبکه تعاملات اجتمای روشنفکران رندال کالینز در میان اندیشمندان ایرانی ، فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات ، سال هفتم ، شماره 22 ، بهار 1390
3- آزاد ارمکی ، تقی ، گفتگو ( گفتگویی با استاد رندال کالینز ) ، نامه علوم اجتماعی ، شماره 14 ، پاییز و زمستان 1387