مترجم: شهرام جلیلیان
(حدود 1900 تا 1500 پ.م)
در دورهی سلسلهی اور سوم و پس از آن، یورشهای میانرودان به ایلام، ایلامیها را به واکنش نظامی واداشت. مهمتر آن که، این یورشها شاید دگرگونیهای سیاسی را در ایلام شتاب بخشیدند که نتیجهی پایانی آن یکپارچگی اتحادیههای بین فرمانرواییهای کوهستانی در درون واحدهای سیاسی بزرگتر، و سرانجام پیدایش یک فرمانروایی چند مرکزیتی گسترده، یعنی پادشاهی ایلام و سیمَشکی بود. پیمانهای سلسلهای و پیوندهای سیاستمدارانه، نشان دهندهی درگیری فزایندهی ایلام در کشمکشهای سیاسی میانرودان میباشند. این ویژگیها زمینهی کلی شُکوفایی سیاسی ایلام را در دورهی سوکَل مَح به وجود آوردند.
چون در این دوره پادشاهان ایلامی از لقب ویژهی سومری «سوکَل مَح» (در اکدی: سوکّل مخو)، که تا اندازهای به معنی «نایب السلطنهی بزرگ» میباشد، استفاده میکردهاند، این دوره از تاریخ ایلام به نام دورهی سوکَل مَح خوانده شده است. گزینش واژهی سوکَل مَح، به عنوان یک لقب شاهانه در ایلام، شاید در نتیجهی نفوذ سیاسی چشمگیر سوکَل پادشاهی اور سوم در رخدادهای شرق بود، و میتوان گُمان داشت که به واسطهی همانندی لقب سومری «سوکَل» و واژهی ایلامی «سوکیر» (پادشاه)، ایلامیها با علاقه آن را پذیرفتهاند. (1)
نوشتهها و متنهای بسیار زیادی از دورهی سوکَل مَح در تاریخ ایلام به دست آمده است. مُهر نوشتهها، کتیبههای نذری و ساختمانی همروزگار این دوره، متنهای سوکَل مَحها که به دست پادشاهان ایلام میانی دوبارهنویسی شدهاند، و اشارههایی در کتیبههای ساختمانی ایلام میانی به دورهی سوکَل مَح منابع موجود برای شناخت این دوره هستند. اشارههای متنهای میانرودانی به ایلام، برای نشان دادن ترتیب زمانی قطعی رویدادهای این دوره و تاریخ سیاسی آن اهمیت زیادی دارند. از سوی دیگر، چند صد متن اقتصادی و حقوقی به دست آمده از شوش که به سومری و اکدی نوشته شدهاند، برای نشان دادن ترتیب زمانی نسبی رویدادها و تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایلام در دورهی سوکَل مَح مهم هستند.
بسیاری از متنهای اکدی به دست آمده از شوش،(2) سوگندهایی به نام یک یا چند فرمانروای ایلامی میباشند. عبارتهای کلیشهای این سوگندها، در کنار متنهای اهدایی و ساختمانی، شیوهی شگفت انگیز بخشبندی شدن پادشاهی ایلام را بین هموندان دو نسل خاندان شاهی نشان میدهند. متنهای شوش، آرایش سه گانهای را به نمایش میگذارند؛ یک فرمانروای بزرگ، معمولاً دارای لقب سوکَل مَح («نایب السلطنهی بزرگ»)؛ یک شریک بزرگ نایب السلطنه، معمولاً دارای لقب «سوکَلِ ]نایب السلطنهی[ ایلام و سیمَشکی» که معمولاً یک برادر سوکَل مَح بزرگ بود؛ و یک شریک کوچک نایب السلطنه، معمولاً دارای لقب «سوکَل شوش» که بیشتر موارد یک پسر یا خواهرزادهی سوکَل مَح بود. بعد از مرگ سوکَل مَح، پیش از همه «سوکَل ایلام و سیمَشکی» و آنگاه «سوکَل شوش» جانشین او میشدند.(3) با وجود این، دربارهی مرزبندی دقیقتر ریشههای خویشاوندی و شیوهی جانشینی در این پادشاهی سه نفره، ناهمداستانی دیده میشود.(4) اسنادی که اکنون در دسترس میباشند، این آرایش را تنها از دیدگاه شوش نشان میدهند. شاید فرمانروایان محلی (برای نمونه فرمانروایان انشان) دیگر مراکز بزرگ هم، در سرزمین گستردهای که به دست سوکَل مَحها اداره میشد، کارکردهای ویژهای داشتهاند و از اینرو مَفصل بندی سیاسی ایلام و رویدادهای در پیوند با جانشینی، بسیار پیچیدهتر از آنچه باشند که متنهای به دست آمده از شوش، به تنهایی نشان میدهند. پیشینهی این شیوهی جانشینی به دورهی پادشاهان سیمَشکی بازمیگردد. در میانرودان هم، در دورههای اور سوم و بابل کُهن، هموندان کوچکتر خاندانهای فرمانروا، همچون شو-سین پادشاه اور، ایشمی- دَگَن پادشاه ایسین و پسران شمشی- اَدَدَ اول پادشاه آشور، چنین کارآموزیهای سیاسی داشتهاند. در ایلام دورهی سوکَل مَحها، این شیوهی جانشینی نهادینه شده بود. هرچند چگونگی وراثت از نسلی به نسل دیگر متفاوت بود، پیدایی این نهاد پادشاهی بخشبندی شده در نتیجهی نیرومندی بیشتر سوکَل مَحها، پس از تجربهی پیشین آنها به عنوان شریک نایب السلطنهها بود و پادشاهی ایلام، تا اندازهای در روبهروی تکانهای سیاسی پدید آمده از کشمکشهای دودمانی عایقبندی شده بود.(5)
با وجود لقبهای کمتر شکوهمندانهی سوکَل مَحها، گوناگونی این لقبها، به ما اطمینان میبخشند که آنها فرمانروایانی خودمختار بودهاند. نایب السلطنههای بزرگ و فرمانروایان کوچکتر، گاه از لقب «پادشاه» استفاده میکردهاند.(6) همچنین متنهای میانرودانی نه تنها به سوکَلهای ایلام یا شوش، که گاه به «پادشاهان» ایلام و شوش اشاره میکنند.(7) یک نامهی بابلی کُهن، که به یک «پادشاه بزرگ ایلام»(8) اشاره دارد، نشان میدهد که نویسندگان بابلی، سوکَل مَح را به مانند دیگر فرمانروایان آن روزگار، همچون پادشاهی مینگریستهاند که فرمانروایان کوچکتر در سلطهی او هستند. کلیشههای سوگند در متنهای حقوقی شوش، که پیش از این یاد شدند، نام هر یک از فرمانروایان را با جانشینان آنها (به سخن دیگر، نایب السلطنههای مشترک کوچکتر) یا پیشینیان آنها (به سخن دیگر، نایب السلطنههای مشترک بزرگتر) آوردهاند. این ویژگیهای شگفتانگیز، شالودههایی برای چگونگی پیهمآیی فرمانروایان به دست میدهند.(9)
بخشهای بزرگی از این زنجیره به خوبی تثبیت شده است. با وجود این، تفاوتها در ریخت و اندازهی آگاهیهای موجود، شاید در چگونگی پیهمآیی این فرمانروایان گُسستگی پدید میآورد و نمونههای همنام بودن فرمانروایان با هم، پهنههای بزرگی از شک و ابهام را به جای میگذارد. در نتیجه، ترتیب زمانی سوکَل مَحها، به گونههایی متفاوت بازسازی شدهاند. با به دست آمدن متنهای تازه، به ویژه متنهای دورهی سوکَل مَح از کاوشهای ویل رویال A در شوش(10) و متنهای هفت تپه که پایان زود هنگامی را برای سلسلهی سوکَل مَح نشان میدهند، جزئیات تمام بازسازیهای موقتی باید دوباره ارزیابی شوند.(11)
سه همزمانی بین پادشاهان میانرودان و ایلام، برای نشان دادن ترتیب زمانی قطعی رویدادهای این دوره اهمیت زیادی دارند: 1) همزمانی بین سوکَل مَح شیروکتوه و شَمشَی- اَددَ اوّل (1813-1781 پ.م.) پادشاه آشور؛(12) 2) همزمانی بین سیو- پَلَر- هوپَک و کودوزولوش، پادشاهان ایلام، با سالهای پایانی فرمانروایی حمورابی (1792-1750 پ.م.) پادشاه بابل؛(13) 3) همزمانی بین یکی از سوکَل مَحها به نام کوک- نَشور و نخستین سال فرمانروایی اَمّی- صدوقَ (1645 پ.م.) پادشاه بابل.(14) همزمانی پیشنهاد شده بین اَدَ-هوشو، فرمانروای شوش و سومو- اَبوم (1894-1881 پ.م.) پادشاه بابل(15) و همچنین بین شیلهَهَ پادشاه ایلام و سالهای پایانی فرمانروایی سومو- اِل(1894-1866 پ.م.) پادشاه لارسا،(16) اگرچه از دیدگاه ترتیب زمانی رویدادها پذیرفتنی است، از دید متنها تردید برانگیز هستند. این همزمانیها، بخش میانهی این دوره را به روشنایی میکشانند، با این همه تاریخهای آغازین و پایانی دورهی سوکَل مَحها را همچنان برای بحث و گفتگو گشوده رها میسازند.
دورهی پادشاهی اِبَرَت (اِپَرتی)، شیلهَهَ و اَدَ- هوشو، نخستین پادشاهی سه نفری ثبت شدهی دورهی سوکَل مَح میباشد.(17) گویا کتیبههای ساختمانی ایلام میانی میخواهند اِپَرتی/ اِبَرَت را به عنوان بنیانگذار سلسلهی سوکَل مَحها نشان دهند، چرا که این کتیبهها بدون یادکرد پیوند خویشاوندی او با پادشاهان سیمَشکی، پس از نام بردن از پادشاهان، از اِپَرتی و پسر او شیلهَهَ سخن میگویند.(18) با این همه، این شیلهَهَ بود که از سوی پادشاهان بعدی به عنوان نیای سوکَل مَحها شناخته شد، چنان که در متنهای آخرین سوکَل مَحها، گاه آنان خود را «پسر خواهر شیلهَهَ» خواندهاند.(19) کتیبههای ایلام میانی(20) هم با استفاده از واژهی ایلامی «روهوشَک» (ruhušak) به معنی «پسر خواهر»، همین ترتیب نسل از شیلهَهَ را به پارهای از آخرین سوکَل مَحها نسبت میدهند و دست کم دو بار پادشاهان ایلامی، با وجود بیش از نیم هزاره فاصلهی زمانی، خویشتن را از تبار شیلهَهَ دانستهاند.(21)
اگرچه محاسبهی بسیار رایج تاریخ نخستین سوکَل مَحها حدود 1850 پ.م. میباشد، نشانههای نیرومندی در پذیرش یک تاریخ کُهنتر، یعنی در حدود 1900 پ.م. یا اندکی زودتر وجود دارد. به ویژه، سه نقش مُهر به دست آمده از شوش، نام شیلَ هوپیتیر کاتب را روی خود دارند که در دو نقش مُهر از آنها، از ایدَدو دوم فرمانروای سیمَشکی(22) و در سومین نقش مُهر از اَدَهوشو، یکی از پادشاهان نخستین فرمانروایی سه نفرهی سوکَل مَح درخواست کمک شده است.(23) اگر این سه نقش مُهر متعلق به یک کاتب باشند، فاصلهی زمانی بین آخرین پادشاه سیمَشکی و نخستین پادشاهان سوکَل مَح، کمتر از دورهی زندگی یک مرد بزرگسال خواهد بود. دیگر پیشنهادهایی که دورهی پادشاهی اَدَهوشو را تا اندازهای طولانی میدانند (24) تاریخ کُهنتر، یعنی در حدود 1900 پ.م. را پذیرفتنیتر نشان میدهند. در حقیقت، استفادهی به هم آمیخته از جاینامهای سیمَشکی و ایلام در لقبهای آخرین سوکَل مَحها، باعث مرحلهای از تداوم سیاسی متناسب با تداوم ترتیب زمانی پیشنهاد شده برای آنها شده است. همچنین این پیشنهاد که اِپَرتی (دوم)، نُهمین پادشاه در فهرست بابلی کُهن پادشاهان سیمَشکی، همان پادشاهی است که عنوان بنیانگذار اسمی «سلسله»ی سوکَل مَح(25) را به خود گرفته است، اگرچه از دیدگاه ترتیب زمانی رویدادها پذیرفتنی مینماید، هنوز نمیتوان آن را به روشنی تأیید کرد.(26) در چشمانداز این نشانههای ترتیب زمانی و رویدادها و تداوم لقبهای سیمَشکیها در دورهی نخستین سوکَل مَحها، وسوسهانگیز است که پنداشته شود در آن هنگام که اِبَرت/ اِپَرتی فرمانروای بزرگ و ایدَدو دوم شریک محلی نایب السلطنه بود، یعنی حدود 1925 پ.م. جنگهای گونگونوم به سلطهی سیمَشکیها در شوش پایان بخشیده است. همچنین وسوسهانگیز است پنداشته شود هنگامی که اِپَرتی در کوتاه زمان پیش از 1900 هنوز در کوهستانها فرمانروای بزرگ بوده است، شیلهَهَ دوباره سلطهی ایلام را در شوش زنده ساخته، و پیدایش نخستین سوکَل مَحها نه یک تغییر سلسلهای ناگهانی، بلکه پیدایش دوبارهی یک ساختار سیاسی موجود بوده است.(27)
پیدایش پادشاهی سوکَل مَحها در ایلام همزمان با دورهای پایدار از تغییرات سیاسی در میانرودان بود. در کانونهای شهری میانرودان، پافشاری سلسلهها در ادعای حق جانشینی سلسلهی سوم اور، راه را برای حکومتهایی گشود که فرمانروایی شهر را با رهبری اتحادیههای قبیلهای و سرزمینهای بین شهری خود در هم آمیختند. پافشاری همانندی روی سلطهی همزمان شهری و منطقهای فرمانروایان دورهی سوکَل مَح، در القابی که یک کتیبهی یگانه و بیمانند به دست آمده از شوش به نخستین پادشاهی سه نفرهی دورهی سوکَل مَح میدهد، بازتاب یافته است. (28) در این متن، اِبَرت «پادشاه انشان و شوش»، شیلهَهَ «سوکَل مَح و پدر سرزمین ]؟[ انشان و شوش»(29) و اَدَّهوشو «سوکَل و قاضی ]؟[ مردم شوش»(30) خوانده شدهاند. گذشته از این لقبها، چند اشاره به فعالیتهای ساختمانی اَدَّهوشو،(31) اشارهای به ساخت یک «سنگ یادمان عدالت» (به اکدی: ALAM Kittum) برای سامان دادن به قیمتها تحت تأیید الهی،(32) و یک کلیشهی تاریخگذاری که آمدن فرستادهای را از زَبشَلی، یکی از «سرزمینهای سیمَشکی» گزارش میدهد،(33) تنها نشانههای به جای مانده برای شناخت تاریخ این دوره میباشند.
یکی از خاندانهای شاهانهی مهم در میانرودان در پایان سدهی نوزدهم پیش از میلاد خاندان شاهی لارسا بود که وَرَد- سین (1835-1823 پ.م)(34) و ریم- سین (1822-1763 پ.م.) دو پادشاه این خاندان، پسران یک فرماندهی قبیلهای، با نام آشکارا ایلامی کودور- مَبوک، پسر شیمتی- شیلهَک بودند. با وجود همانندی وسوسهانگیز لقبهای پادشاهان و شیوهی جانشینی در لارسا و ایلام،(35) این پیشنهاد کامرون که شیمتی- شیلهَک و سوکَل مَح شیلهَهَ، همانا یک نفر هستند و خاندانهای پادشاهی لارسا و ایلام همپیمان خونی بودهاند،(36) تأیید نشده و پذیرفتنی نیست.(37) با این همه، گویا نامهای ایلامی نیاکان پادشاهان لارسا، بازتاب پارهای پیوندها بین مردمان لارسا و ایلام میباشند. این سخن، برداشتی است که با استناد به پارهای نشانهها پذیرفتنیتر میگردد، که عبارتند از: روابط اقتصادی بین لارسا، اِشنونا و شوش؛(38) ساخت پرستشگاهی برای الهه نین- لیل ایلام به دست ریم- سین،(39) و نامهای از او که نشان میدهد یک «پادشاه بزرگ ایلام»، که به نام او اشاره نشده است، در چنان موقعیتی بوده است که در پُشتیبانی از فرمانروای لارسا به اِشنونا فشار سیاسی وارد آورد.(40) این اشارههای پراکنده دربارهی نشانههای نفوذ ایلام در میانرودان، پیش درآمدی برای نشانههای همیشگی فزایندهی گسترش ایلام به سوی شمال و غرب در آغاز سدهی هجدهم پیش از میلاد هستند.
چنین آگاهیهایی نخست در نامهای از شوشَرَّ، نزدیک رانیای امروزی، دیده میشود که در آن یک فرماندهی محلی، دربارهی فعالیتهای شوروَهتوه، پادشاه ایلام، به فرمانروای خویش شَمسی- اَدَد اول (1813-1781 پ.م.) پادشاه آشور، گزارش میدهد.(41)
شوروَهتوه بدون تردید همان سوکَل مَحای میباشد که در متنهای به دست آمده از شوش، شیروکتوه خوانده شده است.(42) این فرمانروای محلی دست نشاندهی شَمشی- اَدَد گزارش میدهد که شوروَهتوه یک سپاه دوازده هزار نفری فراهم آورده و توجه خود را به سوی فرمانروای گوتیوم در راه بالایی زاب سفلی معطوف داشته است.(43) این متن برای نشان دادن ترتیب زمانی رویدادها دارای اهمیت زیادی است و نشانهای جغرافیایی از گسترش نفوذ سیاسی ایلام در شمال و بلندپروازیهای فزایندهی ایلام میباشد. نشانههای گسترش نظامی بیشتر، در یک قطعهی سنگ یادمان شکستهی نوشته شده به ایلامی، که شاید از آن شیروکتوه بوده باشد،(44) دیده میشود. این متن گشودن (به ایلامی: "duh"/ «من گرفتم»)بیش از هفتاد مکان را- که موقعیت جغرافیایی هیچ یک را نمیتوان با قطعیت نشان داد- گزارش میدهد.
متنهای به دست آمده از شوش، از شیموت- ورتَش، سیو- پَلَر- هوپَک، و کودوزولوش، به عنوان نایب السلطنههای مشترک شیروکتوه سخن میگویند. نخست سیو- پَلَر- هوپَک و آنگاه کودوزولوش جانشین نایب السلطنهی بزرگ شدند.(45) نام سیو- پَلَر- هوَپَک و کودوزولوش در منابع میانرودانی دیده میشود: متنهای بایگانیهای ماری، در فرات میانی، که تاریخ آنها به سه دههی نخست سدهی هیجدهم پیش از میلاد بازمیگردد، از شیپلرپَک (یا به سخن دیگر، سیو- پَلَر- هوپَک) به عنوان «پادشاه انشان» و «سوکَل ایلام» و از کودوسولوش (یا به سخن دیگر: کودوزولوش) به عنوان «سوکَل شوش» نام میبرند.(46) دیگر متنهای بایگانیهای ماری، اگرچه به نام فرمانروایان ایلامی اشارهای ندارند، گسترش پیوستهی ایلام را گزارش میدهند.
دست کم، در دورهی پادشاهی سیو- پَلَر- هوپَک و کودوزولوش، گسترش نفوذ نظامی و سیاسی ایلام در سراسر زاگرس و درون میانرودان در کرانهی رودخانهی دیاله، ادامه یافت. متنهای بایگانیهای ماری گزارش میدهند که سیو- پَلَر- هوپَک، اِشنونا را گشوده است.(47) به گزارش این متنها یک سوکَل ایلامی که نام او نیامده است، در اِشنونا بوده(48) و سپاهیان ایلامی از گوتیوم به اِشنونا بازگشتهاند.(49) همچنین متنهایی که احتمالاً متعلق به شهر مرزی مَلگیوم میباشند، دارای نقش مُهرهایی از کارگزارانی هستند که «خدمتگزاران کودوزولوش» نامیده شدهاند.(50) اینها نشانههایی از نفوذ فرمانروایان ایلام، اگر نه سلطهی آنها، در مراکز شرقی میانرودان هستند، چنان که نامهی ریم- سین هم به همین موضوع اشاره دارد.
در همین دوره کارگزاران ایلامی در شبکهی بازرگانی و سیاسیای که در همهی میانرودان و سوریه شمالی تا مدیترانه گسترده بود، فعالیت داشتند. متنهای ماری، جیرههای داده شده به ایلامیها را همچون فرستادگان ایلامی که در آن زمان در دربار ماری بودند، یادداشت کردهاند؛(51) دیگر متنها به فرستادگانی از سوی سوکَل ایلام در دربار حمورابی، پادشاه بابل اشاره دارند؛(52) متنهایی هم، رفت و آمد پیغامآورانی بین ایلام و دربار کَتنا در شمال سوریه(53) و فعالیت ایلام در تجارت قلع را گزارش میدهند.(54)
سوکَل مَحها، با گرفتن اِشنونا، در دورهی جنگهای گسترده و تغییرات خیره کنندهی پیمانها در میانرودان، وارد کشمکش بین پادشاهیهای این منطقه شدند. ترتیب زمانی رویدادها، قطعی نیستند، با وجود این، متنهای به دست آمده از ماری نشان میدهند که ایلام و اِشنونا از آشفتگی آشور در سالهای بعد از مرگ شَمشی- اَدَد اول در 1781 پ.م. سود جُسته و سلطهی خود را در سراسر قلمرو پیشین آشور در دجله و میانرودان علیا گسترش دادهاند، تا این که حمورابی پادشاه بابل، در سالهای پس از 1766 پ.م. آنها را به عقب بازگردانده است.
بعد از مرگ شَمشی- اَدَد اول، به زودی جانشین او، ایشمی- دَگَن، به نایب السلطنهی آشور در ماری اطمینان بخشید که ایلام و اِشنونا در سلطهی او هستند. (55) با این همه، آشور در سالهای بعدی، ماری را از دست داد. سپاهیان ایلامی و سوکَل ایلام به اِشنونا آمدند(56) و آشکارا از سوی نیروهای همپیمان خود در کوههای زاگرس پشتیبانی شدند.(57)
دژ آشوری کُهن شوبات- اِنلیل، به دست ایلامیها(58) گشوده شد و سپاهیان ایلامی به سوی اکالاتوم، دیگر پایگاه کُهن آشور، به راه افتادند.(59) نیروهای هم پیمان ایلام و اِشنونا، به ایداماراز در کرانهی بالیخ یا خابور یورش آوردند.(60) همپیمانان به محاصرهی رازاما که پیش از این در دست آشوریها بود، پرداختند؛ با پیشبینی شکسته شدن این محاصره از سوی نیروهای ماری، همپیمانان مهاجم از نیروی ایلامی دیگری خواستند که به ماری حمله کنند.(61) اما خود آنها از سوی دشمن مورد حمله قرار گرفتند و در گشودن شهر رازاما ناکام ماندند.(62) شاید در یکی از جنگها، یک سوکَل گُمنام ایلام، شکست خورده بود.(63) اکنون فرمانروای ماری میتوانست یک سال از پادشاهی خود را به یادبود پیروزی در جنگ با ایلام نامگذاری کند.(64)
حمورابی، پادشاه بابل بیش از دیگران از این درگیریها سود بُرد. سال- نام سیزدهمین سال پادشاهی او به شکست «سپاهی که ایلام از مردمان گوناگون از مرز مَرهَشی، سوبارتو، گوتیوم، اِشنونا و مَلگیوم گرد آورده بود» در سال گذشته، یعنی 1764 پیش از میلاد، اشاره میکند.(65) حمورابی برای تأمین امنیت مرزهای شمالی و شرقی بابل در برابر ایلام، دست به چند لشکرکشی زد؛ سال- نام سی و دومین سال پادشاهی او به یادبود جنگی با اِشنونا، سوبارتو و گوتیوم، همپیمانان پیشین ایلام و سال- نام سی و سومین سال پادشاهی او به یادبود شکست ماری، مَلگیوم و سوبارتو نامگذاری شده است. حتا سَمسو- ایلونا (1749-1712 پ.م.) جانشین حمورابی، جنگی را با ایداماراز «از مرز گوتیوم تا مرز ایلام» گزارش داده است.(66)
اگرچه این منابع میانرودانی اشاره گذرایی به گسترش نفوذ ایلام در دورهی فرمانروایی سوکَل مَحها به سوی شمال و غرب دارند، مرزهای شرقی گسترهی پادشاهی سوکَل مَحها چندان روشن نیست. یک کتیبهی اهدایی به دست آمده از لیان، از شیموت- وَرتَش بدون لقب یاد میکند؛(67) اگر او همان شیموت- وَرتَش، سوکَل ایلام و همروزگار جوانتر شیروکتوه بوده باشد، این کتیبه میتواند نشان دهندهی سلطهی او در کرانههای فارس باشد. قطعههای آجر- نوشتهی به دست آمده از مَلیان که در آنها لقبهای سوکَل مَح شیموت- وَرتَش آمده است(68) سلطهی او را در یک شهر بزرگتر در حوزهی رود کُر نشان میدهند. گسترهی پادشاهی سوکَل مَحها، حتا در کمترین گسترش جغرافیایی خود، یکی از پهناورترین سازمانهای سیاسی آغاز هزارهی دوم پیش از میلاد بود.
با این همه، پس از نیمهی سدهی هجدهم پیش از میلاد، نوشتهها و شواهد دربارهی تاریخ سیاسی ایلام در دورهی سوکَل مَح، به گونهای بنیادی رو به کاهش میگذارند. متنهای بابلی پس از دوره پادشاهی حمورابی، گه گاه به بازرگانی با ایلام (69) و فعالیتهای سپاهیان ایلامی دوشادوش نیروهای بابلی اشاره میکنند.(70) یک متن بابلی پیدا شده در دیلبَت، متعلق به نخستین سال پادشاهی اَمّی- صَدوقَ، یعنی سال 1646 پیش از میلاد، واگذاری زمینی را از سوی سوکَل مَح کوک- نَشور گزارش میدهد.(71)
اگرچه این متن به رسمیت شناختن محلی یک سند واگذاری را از سوی پادشاهی بیگانه نشان میدهد، اما بدون تردید نشانهی قطعی سلطهی سیاسی بابل در ایلام نیست.(72)
در دورهی پادشاهی سوکَل مَحها، منطقهی مسکونی شوش و جمعیت بخشهای پیرامون آن گُسترش یافت.(73) در سراسر این دوره، مبادلات حقوقی و اقتصادی بین ایلام و میانرودان، به گونهای گسترده در متنهای اکدی گزارش شدهاند. اگرچه مشکلات ترتیب زمانی رویدادها در متنهای اکدی، فرضیههای رو به گسترش ما را محدود میسازند، با این همه، متنهای اکدی موجود، آکنده از آگاهیهای مهمی دربارهی تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایلام- یا دست کم سوزیانا- هستند. این متنها در پارهای ویژگیهای عمومی با گزارشهای همروزگار به دست آمده از بابل، همانندی دارند. متنهای حقوقی «خصوصی»، متفاوت با گزارشهای کاخ شاهی یا پرستشگاه، بسیار بیشتر از دورههای گذشته میباشند. این متنها به تمرکز فزایندهی داراییها در همهی فعالیتهای خرید، وام و ارث و در نتیجه تفاوت اقتصادی فزایندهی در بین جمعیت شوش و همچنین به واگذاری زمینهای دولتی به وابستگان حکومت و مداخلهی دستگاه پادشاهی در کارهای اقتصادی به شکل بخشودگیهای تعهدات اشاره دارند، که این خود برای آگاهی از بیعدالتیهای اجتماعی اهمیت دارد. همچنین این متنها یک چارچوب سازمانی، با تفاوتهای ویژهی قطعی، نسبت به آنهایی که در همان زمان در بابل روی رفتارهای قانون نظارت داشتهاند نشان میدهد.(74) گذشته از کتیبههای ساختمانی که گهگاه به دست میآیند، متنهای حقوقی، نامها و لقبهای فرمانروایان را برای دست کم پنج دورهی پادشاهی بعد از پادشاهی کودور نشور، که همروزگار با اَمّی- صدوقَ بود، به دست میدهند.(75) در نتیجه، دورهی فرمانروایی سوکَل مَحها، بدون تردید در سراسر سدهی هفدهم و شاید در سدهی شانزدهم پیش از میلاد و حتا تا آغازین سالهای سدهی پانزدهم پیش از میلاد ادامه داشته است.(76) پادشاهی سوکَل مَحها، طولانیترین ساختار سیاسی در تاریخ شناخته شدهی ایلام و دورهی انجام گرفتن تغییرات سیاسی بزرگ در سرزمین ایلام بود. با وجود این، گذشته از نامها و لقبهای فرمانروایان، نوشتهها و شواهد روشن اندکی برای نشان دادن روند تاریخ داخلی دورهی فرمانروایی سوکَل مَحها و چگونگی روابط خارجی در دو سدهی پایانی فرمانروایی آنان و همچنین چگونگی به پایان آمدن دورهی سوکَل مَح و تغییر یافتن این شکل از پادشاهی در ایلام، وجود دارد.
پینوشتها
1. Cf. Hallo, Early Mesopotamian Royal Titles (1957), 112-121; Reiner, JCS (1953), 33-35; Edzard RIA 4/5 (1975), 341f.
در منابع به دست آمده از ایلام، لقبها تنها با ریخت نوشتاری سومری آنها، به گونهی سوکل مخ و سوکل آمدهاند. ما در این نوشته، لقبها را تنها در ریخت سومری آنها و نه با برابرهای اکدی آنها، یعنی سوکّل مخو و سوکّلو آوردهایم.
2. Scheil, MDP 22 (1930); MDP 23 (1932); MDP 24 (1933); MDP 28 (1939).
3. Cameron, HEI (1936), 71ff.; Hinz, Or NS 32 (1963), 1ff.; Hinz, CAH 2/1 (1973), 257f.; Hinz, RIA 3/9 (1971), 654f.; Borker-Klahn, Untersuchungen zur altelamischen Archäologie (1970), 182.
4- تازهترین بازبینی در: Yusifov, Acta Antiqua 22 (1974), 321-332
5- با این همه، هیچ اطمینانی وجود ندارد که در سراسر دورهی سوکل مح، فقط یک خاندان شاهی در ایلام فرمانروایی کرده باشد. بسنجید با: Miroschedji, IA 16, (1981), 22.
6- بسنجید با چیکدهی لقبها در: Borker-Klahn, Untersuchungen (1970), 186f.
7. Cf. Dossin, Syria 20 (1939), 109.
8. Rowton, JCS 21 ("1967", published 1969), 269 A 7535: 24.
9- اسناد و مدارک به بهترین شکل در این پژوهش به دست داده شدهاند:
Borker-Klahn Untersuchungen (1970), 188-210
10. Cf. Ghirshman, AA 10 (1964), 6; AA 11 (1965), 4; AA 15 (1967), 5f.; 17 (1968), 4; Iran 5 (1967), 142. Steve et al., IA 15 (1980), 88-92.
12. جزئیات بازسازیهای معمول، این گونه است: 1) کامرون چهارده فرمانروایی سه نفره را در میانهی 1800 تا 1600 پ. م و هینتس بیست فرمانروایی سه نفره را در دوارده نسل، در میانهی 1850 تا 1520 پ. م. نشان دادهاند: Cameron, HEI (1963), 69-88, 229; Hinz Or NS 32 (1963), 1-12; بورکر کلهن با به هم آمیختن نتایج مطالعهی خط شناسی سالونن (Salonen, StOr 27/1 (1962), 1-Unterschugen (1970), 180-215, pls. 85-88. همهی متنهای هفت تپه الزاماً تاریخ متنهای دورهی سوکل مح به دست آمده از شوش را جلوتر نمیبرند. پارهای به هم ریختگیها در ترتیب زمانی و پارهای پیوندهای کارکردی بین دو گروه از متنها وجود دارد. یک لوحهی انتشار نیافته از هفت تپه، نقش مُهری را روی خود دارد که آن نقش روی یک متن شوشی به دست آمده از دورهی سوکل مح هم دیده میشود؛ شاید این متن از سدهی هجدهم پ. م. بسنجید با: Miroschedgi, RA 74 (1980), 134, 39 n. IA 16 (1981), 3, n. 7; Amiet, AA 26 (1973), 37, no. 48; cf. Börker-Klähn, Untersuchungen (1970), p1. 86.
12. Laessoe, AS 16(1965), 190.
13. Dossin, Syria 20 (1939), 108f.; RA 64 (1970), 97; cf. Van Dijk, AfO 23(1970), 63ff.
14. Ungnad, VAS 7(1909), 67; cf. Rowton, CAH 1/1 (1970), 234.
15. 182. Börker-Klähn, Untersuchungen (1970), 204ff.; cf. W. G. Lambert, Iraq 41(1979), 43.
16. 183. Van Dijk, AfO 23 (1970), 64, n. 7.
17. 184. Borker-Klahn, Untersuchungen (1970), 190ff;
دربارهی رخدادهای همان دورهی ابرت و شیلهه نگاه شود به:
Amiet, MDP 43(1972), no. 1685; De Meyer, Symbolae Bohl (1973), 293.
18. König, EKI, (1965), 48 §2, 48a §3, 48b §3.
19- برای نمونه:
Scheil, MDP 2 (1900), 74, 77f.; MDP 6 (1905), 27; MDP 23(1932), 282; Ungnad, VAS 7 (1909), 67; Amiet, MDP 43(1972), no. 2330; Scheil, RA 24(1927), 41.
20. König, EKI, (1965), 48 §2, 48a §3, 48b §3.
21. Ibid., 39m; Vallat, DAFI 8 (1978), 98:17.; Miroschedji, IA 16 (1981),22.
22. Amiet, MDP 43(1972), no. 2326; Scheil, MDP 28(1939), 44.
23. Amiet, MDP 43(1972), no. 2327; cf. Miroschedji, RA 74(1980), 134, n.35.
24. Sollberger, JCS(1968-69), 31f.
25. W. G. Lambert, Iraq 41 (1979), 41ff.
26- ایددو دوم، دهمین پادشاه سیمشکی در فهرست بابلی کُهن پادشاهان سیمشکی، فرزند تن- روهوراتیر، هشتمین پادشاه این فهرست بود:
Scheil, MDP 14 [1913], 27: 4ff.; MDP 2[1900], 72f.; MDP 10[1908], 13; Amiet, MDP 43[1972], no. 1677.
در این فهرست، نام ابرتی دوم بین تن- روهوراتیر و ایددو دوم آمده و به نظر میآید که ابرتی دوم را در پایگاه مهمتری نسبت به ایددو دوم نشان میدهد. ادَهوشو در شوش، در چهارچوب نسل ایددو دوم به قدرت رسید. او «پسر خواهر» شیلهه بود:
Scheil, MDP 28 [1939], 7, no. 4; Sollberger, JCS 22 [1968-69], 31.
خود شیلهه، فرزند ابرت بود: Konig. EKI [1965] 48a §3, etc. از اینرو، بر پایهی این سنتها، ابرت سوکل مح، به عنوان ابرتی دوم سیمشکی، به همان نسل تعلق دارد.
27. Stolper, ZA 72 (1982), 56.
دو پادشاه سیمشکی پایانی در فهرست بابلی کُهن، مشکل آفرین هستند. هیچ نوشتهی همروزگاری، فرمانروایی ایددو- نپیر (یازدهمین پادشاه) یا ایددو- تمتی (دوازدهمین پادشاه) را در شوش یا جای دیگر نشان نمیدهد. با وجود این، نام ایددو- نپیر بدون لقب، در یک لوحهی به دست آمده از شوش، از دورهی ادَهوشو دیده میشود: Scheil, MDP 10 [1908], 21: 4.
28. Scheil, RA 26(1929), 2; MDP 28 (1939), 7; Sollberger, JCS 22 (1968-69), 31; M. Lambert, JA 259 (1971), 217f.
29. Gelb apud Carter, Elam in the Second Millennium (1971), 36, n. 2.
30. Sollberger, JCS 22 (1968-69), 31.
31. Ibid., 31.
32. Scheil, MDP 28 (1939), 5.
33. Ibid., (1908), 32, 37, 41; Edzard and Farber, Rép. Géog. 2 (1974), 242.
34- در تاریخگذاری از این پژوهش پیروی شده است: Stol, Studies in Old Babylonian History (1976), 1ff.
35. Cf. Koschaker, Or NS 4 (1935), 78ff.
36. Cameron, HEI (1936), 70.
37. Cf. Edzard, Zweite Zwischenzeit (1957), 168; RIA 6 3/4 (1981), 267.
38. Leemans, Foreign Trade (1960), 57ff.
39. Edzard, Zweite Zwischenzeit (1957), 177.
40. Rowton, JCS 21("1967", published 1969), 269.
41. Laessoe, AS 16 (1965), 197: 50ff.
42. Cf. Börker-Klähn, Untersuchungen (1970), 193ff.
43. Cf. Hallo, RIA 3/9 (1971), 719.
44. Farber, ZA 64 (1975), 74ff.
45. Cf. Börker-Klähn, Untersuchungen (1970); 193ff.
46. Dossin, Syria 20 (1939), 108-109; Miroschedji, RA 74 (1980), 139, n. 69.
املای سیو- پلر- هوپک در کتیبههای ایلامی دیده میشود. الواح اکدی انتشار نیافته به دست آمده از کاوشهای ویل رویال در شوش، املای سیوپلرپک را به دست میدهند: Steve et al.,IA 15[1980], 89 شولشی- کودور، که در متنهای به دست آمده از ماری، «شاه شوش» خوانده شده، در متنهای به دست آمده از ایلام به طور مطمئنی شناسایی نشده است. شاید این نام، یک املای اکدی اشتباه از نام کودوزولوش باشد: Birot, ARMT 16/1 (1979), 199.
47. Dossin, RA 64(1970), 97, n. 3.
48. Jean, ARM 2 (1950), 73: 27ff.
49. Ibid., 26:5ff.
50. Van Dijk, AfO 23 (1970), 63-65.
51. Bottero, ARM 7(1956), 221; ARM 9 (1960), 149, 217, 288; Dossin et al., ARM 13 (1964), 31, 32.
52. Bottero, ARM 2 (1950), 72:29ff., 73:7ff.; Birot, ARM 14(1974), 122:10ff.
53. Kupper, ARM 6(1954), 19:4ff., 22:6ff.
54- برای نمونه:
Bottero, ARM 7(1954), 233, 236; Dossin, RA 64(1970), 100; cf. Muhly, Copper and Tin (1973), 294ff.
55. Dossin, ARM 4(1951), 20.
56. Jean, ARM 2(1950), 26, 73.
57. Kupper, ARM 6(1954), 27.
58. Birot ARM 14(1974), 101.
59. Ibid., 124.
60. Kupper, ARM 6(1954), 66; cf. Hawkins, RIA 5/1-2 (1976), 29.
61. Kupper, ARM 6(1954), 51, 52, 54; Birot, ARM 14(1974), 104; cf. Kupper, RA 42(1948), 35-52; Lewy, Or NS 25(1956), 338, n. 5; Sasson, RA 66(1972), 177-178. Birot, RA 72(1978), 185f.; Dalley et al., Old Babylonian Tablets from Tell al Rimah (1976), 5ff.
62. Birot ARM 14(1974), 104.
63. Jean, ARM 2(1950), 121.
64. Dossin, Studia Mariana (1950), 55; cf. Birot, Syria 55 (1978), 335f.
65. Ungnad, RIA 2 (1938), 180; Jacobsen, AS 6 (1934), 7; Van Dijk, AfO 23(1970), 65.
66. Poebel, AfO 9(1934), 241f.; Hawkins, RIA 5/1-2 (1976), 29.
67. Pezard, MDP 15 (1914), 91.
68. Stolper, IV th Annual Symposium (1976), 96; ZA 72(1982), 59ff.
69. Leemans, Foreign Trade (1960), 175.
70. Cf. Harris, RA 70(1976), 146; Ancient Sippar (1975), 88f.
71. Ungnad, VAS 7(1909), 67.
72. Hallo, Royal Titles (1957), 120; Hinz, CAH 2/1 (1973), 268.
73. Ghirshman, AA 15 (1967), 4f.
74. Cf. Hinz, CAH 2/1 (1973), 271ff.; Klima, ArOr 28 (1960), 5ff.; RA (1972), 39ff.; Koschaker, Or NS 4 (1935), 38-80; ZA 43 (1936), 221ff.; Oppenheim, WZKM 43 (1936), 241ff.; Yusifov, Klio 38 (1960); Beitrage zur Sozialen Struktur des Alten Vorderasien 1 (1971), 61-68; Altorientalische Forschungen 5 (1977), 45-61; Schacht, Population and Economic Organization in Early Historic Southwest Iran (1973), 68-83.
75. Börker-Klähn, Untersuchungen (1970), 200f.
76. Carter, Elam in the Second Millennium (1971), 33; Steve et al., /A 15 (1980), 91.
استولپر، ماتیو ولفگانگ، (1389) تاریخ ایلام، ترجمه شهرام جلیلیان، تهران: توس، چاپ اول