ویژگی‌های تاریخ سیاسی معاصر لبنان

صف‌بندی کلی سیاسی میان مسیحیان و مسلمانان و رقابت‌های سیاسی و مخالفت سیاسی مسلمانان با رژیم مسیحی، زمینه را برای تکیه کردن و رو آوردن مسلمانان لبنان به کشورهای عربی و مسلمانان همسایه فراهم آورد.
چهارشنبه، 28 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ویژگی‌های تاریخ سیاسی معاصر لبنان
در این دوره از تاریخ سیاسی لبنان (مرحله استعماری نو و کشمکش اسرائیلی - لبنانی) ویژگی‌های مختلفی وجود دارد که به طور خلاصه عبارتند از:
 

الف - حاکمیت راستگرایان

 این دوره از آغاز به اصطلاح استقلال لبنان در سال ۱۹۴۳ تا آغاز دهه هفتاد ادامه یافت که در قالب رژیم و نظام حکومتی و رؤسای جمهور لبنان مسیحیان مارونی) جلوه گر شد که به ترتیب عبارتند از: بشارة الخوری (۱۹۴۳ تا ۱۹۵۲)، کمیل شمعون (۱۹۵۲ تا ۱۹۵۸) که در دوره ریاست جمهوری وی نفوذ آمریکا در لبنان افزایش یافت و هم پیمانی دولت لبنان با اقمار منطقه ای آمریکا جون اسرائیل و شاه، و پیمان سنتو بیش از پیش افزایش و گسترش پیدا کرد و نهایتا وی برای استمرار مدت حاکمیت خود بر خلاف قانون اساسی استعماری لبنان تلاش نمود که با یک موج گسترده مردمی و مسلحانه مخالفت مسلمانان و همچنین با مخالفت با جنبش ناسیونالیسم به رهبری عبدالناصر روبه رو شد.
 
وی از نیروهای نظامی آمریکا برای دخالت در لبنان و ختم غائله دعوت کرد که منجر به پیاده شدن تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت گردید و نهایتا با نظر آمریکایی ها، یکی از عوامل آنها به نام فوأد شهاب که فرمانده ارتش بود (مسیحی مارونی) به ریاست جمهوری انتخاب شد. در دوره حاکمیت وی (۱۹۵۸ تا ۱۹۶۴) سلطه رکن دوم یا دستگاه امنیتی ارتش بر همه صحنه های اداری، سیاسی و اجتماعی لبنان سایه افکند و گسترش یافت. نفوذ آمریکا در لبنان نیز از کانال ارتش، گسترش و عمق بیشتری پیدا نمود.

رئیس جمهور بعدی شارل حلو نام دارد که از ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۰ مقام ریاست جمهوری لبنان را عهده دار شد و در چهارچوب همان راستگرایی سنتی که اقتضای سیستم سیاسی و قانون اساسی لبنان بود حکومت کرد. اواخر دوره شارل حلو، لبنان آبستن تغییر و تحولاتی بود که به جنگ داخلی آن منجر گردید و تا اواخر دهه ۸۰ میلادی ادامه داشت.
 

ب - مخالفت های سیاسی مسلمانان با رژیم

 ادامه کینه های تاریخی و دشمنی‌ها بین مارونی ها و دروزی ها در شرایطی که توازن قوا به طور کامل به نفع مارونی ها و حاکمیت کامل آنها بر لبنان به هم خورده بود، یکی از زمینه های رقابت با حکام مارونی بود. زمینه رقابت دیگر، رقابت کلی مسلمانان اهل سنت با مسیحیان بود که حکام سنتی منطقه شام طی قرون متمادی بوده اند و در اثر قانون اساسی دست ساخته فرانسه به یک قدرت رده دوم پس از مارونی‌ها تبدیل شده بودند. شیعیان نیز از اواسط دهه ۶۰ اقدام به تلاش برای دستیابی به سهم بیشتری از قدرت نمودند و به صحنه رقابت های فوق الذکر اضافه شدند.
 
صف بندی کلی سیاسی میان مسیحیان و مسلمانان و رقابت‌های سیاسی و مخالفت سیاسی مسلمانان با رژیم مسیحی، زمینه را برای تکیه کردن و رو آوردن مسلمانان لبنان به کشورهای عربی و مسلمانان همسایه فراهم آورد. در نتیجه بیشتر جریان های اهل سنت به سوی کشورهای عربی منطقه به ویژه مصر، عراق ، لیبی و عربستان و جنبش شیعی آمل نیز به سمت سوریه گرایش پیدا کردند. این وضعیت در دوره جنگ داخلی لبنان تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه ۱۳۵۷ ادامه یافت. ج- انسجام شیعیان برای احقاق حقوق خود در لبنان شیعیان لبنان با کنار گذاردن برخی الگوها همچون ناصریسم و همزمان اتخاذ الگوی شیعی برگرفته از ایران، به مبارزه برای کسب حقوق خود در جامعه لبنان پرداختند و با اعتماد به نفس برگرفته از انقلاب اسلامی ایران توانستند در جامعه لبنان حالت پویا و فعال به خود گرفته و به تدریج با انتقال از حاشیه به مرکز ثقل تحولات، نقش فزاینده ای را در تحولات سیاسی اجتماعی لبنان ایفا کنند. در نتیجه این تلاش ها کشور لبنان نه تنها به کانال حضور انقلاب اسلامی در کل جهان عرب تبدیل شده؛ بلکه همچنین به مهم ترین کانال برای اثرگذاری بر مسئله قدس، فلسطین و منازعه اعراب و رژیم صهیونیستی تبدیل گردید.
 

 د- زمینه سازی رژیم صهیونیستی برای تجاوز اشغال لبنان

 ترس و نگرانی صهیونیست ها از تأثیر انقلاب اسلامی بر منطقه به ویژه بر فلسطینیان که موضع آنان را در مقابل رژیم صهیونیستی تقویت می کرد این رژیم را بر آن داشت تا راهبرد توسعه طلبانه و تجاوز کارانه خود را در منطقه به مرحله اجرا گذارد. اما در حوزه داخلی لبنان، پس از شروع دوره دوم جنگ داخلی لبنان، شرایطی ایجاد شده بود که زمینه مناسبی را برای تجاوز گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان فرهم نمود. این شرایط عبارت بود از این که نیروهای مسیحی لبنان در تبلیغات یا گفتمان سیاسی – رسانه‌ای موفق شده بودند در گفت و گو درباره فلسطینیان حاضر در لبنان، آنان را از حالت مقاومت کنندگان در برابر اسرائیل که برای تحقق حقوق مشروع خود تلاش می کنند، به رقیبان بیگانه ملت لبنان تبدیل کنند که در حاکمیت بر این سرزمین، با آنان به رقابت می پردازند. طی سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۲، جنگ های داغ میان نیروهایی که در مناطق ملی بودند به خونریزی های متعصبانه ای انجامید. در این درگیری ها، نفوذ و برتری، میان طرفهای مختلف مبادله می شد و اندیشه مدیریت غیرنظامی مناطق در حذف تناقصات عظیمی که روز به روز افزایش می یافت، ناموفق بود این تناقصات به تدریج به ادبیات تحریک گروه ها بر ضد یکدیگر تبدیل می‌شد.
 
عواملی مانند تناقصات و اختلافات داخلی نیروهای فلسطینی؛ آشفتگی و تشنج در درون احزاب ملی گرا که مرجعیت های متفاوتی در میان دولتهای عربی داشتند؛ نزاع خونینی که طی سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ روند نمایشی پرشتابی به خود گرفته بود؛ و واگرایی که در نهایت در برابر نیروهای مسیحی لبنان نهادینه شد، در فراهم کردن فضا، شرایط و مجوزهایی که موجب حمله بزرگ اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ شد، نقش داشتند و نخستین جایی که اسرائیل به اشغال خود در آورد، بیروت، پایتخت ریشه دار عربی، بود.
 
اسرائیل در بهانه تراشی برای توجیه حمله به لبنان و نابودی مقاومت فلسطین و ساختارهای سازمانی، سیاسی، نظامی و جامعه فلسطینی مقیم لبنان، مشکلی نداشت؛ به ویژه با جدیت به جهت گیری رهبران فلسطین که به سوی ایجاد نیروی نظامی متعارف حرکت می کردند، می نگریست.این نیروی نظامی، استحکامات میدانی، سازمان پیشرفته هدایت و نظارت، ذخیره انبوهی از توپخانه ها، تانک ها، و تجهیزات پرتاب موشک داشت... فلسطینیان قدرت خود را تقویت کرده و روش های عملیاتی خود را بهبود بخشیده بودند. افزون بر این، جایگاه بین المللی آنان نیز تقویت شده بود. قدرت نظامی فلسطینین به حدی رسیده بود که سلاحهای دوربرد به دست آورده بودند... این امر موجب تهدید شهرکهای یهودی نشین شمال فلسطین شده بود.
 
اما در حوزه داخلی اسرائیل نیز زمینه سازی برای جنگ سال ۱۹۸۲، پس از آتش بس ۲۴ژوئیه ۱۹۸۱ آغاز شد. در این هنگام، رژیم صهیونیستی بر این باور بود که آتش بس، شکستی سیاسی برای اسرائیل به شمار می آید و در این نزاع، سازمان آزادیبخش فلسطین را طرف شناخته شده خود می دید. شاید به همین لحاظ بود که آریل شارون در دولت مناخیم بگین که در ۱۹۸۱ / 8 / ۴ تشکیل شده بود به عنوان وزیر جنگی تعیین گردید. او طراح حمله به لبنان بود و نام طرحش را "اورانیم" یعنی "جهنم" گذاشت. این طرح، زمینه ای برای اجرای راهبرد توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی شد.
 
در حوزه منطقه‌ای و بین المللی نیز شرایط حمله اسرائیل به لبنان آماده شده بود. در تابستان سال ۱۹۸۲، در لبنان، کشورهای عربی و عرصه بین المللی، شرایط برای حمله اسرائیل علیه سازمان آزادی بخش فلسطین فراهم بود؛ به ویژه که آمریکا و اسرائیل در ۳۰نوامبر ۱۹۸۱ پیمان همکاری‌های راهبردی امضا کردند. در این زمان، اعراب مشغول جنگی شده بودند که میان ایران و عراق در گرفته بود و مصر نیز با امضای پیمان کمپ دیوید و معاهده صلح با اسرائیل، عملا از کشورهای عربی دیگر کناره گرفته بود. 
 
پس از آن راهبرد جدید توسعه طلبانه به رژیم صهیونیستی به ویژه پس از عملیات بزرگ بیت المقدس توسط رزمندگان ایران که منجر به آزادسازی شهر خرمشهر شد عملا توسط رژیم صهیونیستی اجرا شد و این رژیم چهارم ژوئن ۱۹۸۲ با بمباران شهرک ورزشگاه بیروت و مرکز اسکان و استقرار فلسطینیان، تجاوز نظامی گسترده خود به لبنان را شروع کرد که طی آن حدود نیمی از خاک این کشور به اشغال آن در آمد.
 
منبع: تاریخچه‌ی سیاسی لبنان، مجید صفاتاج، 147-142، ناشر: آفاق رمشن بیداری، تهران، چاپ اول، 1396


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط