چون غرض آمد، هنر پوشیده شد
تعصّب و غرض‌ورزی اغلب سبب گمراهی آدمیان می‌شود. این افراد همین‌که تصمیمی را گرفتند، سرسختانه بر اندیشه‌ی اشتباه خود پافشاری می‌کنند و به همین...
دوشنبه، 23 مرداد 1396
بزدل لاف‌زن
دو سرباز به راهزنی برخوردند. یکی از سربازها از ترس گریخت امّا دیگری در کمال شجاعت ایستاد و از خود دفاع کرد. وقتی راهزن نابکار مغلوب شد، سرباز...
دوشنبه، 23 مرداد 1396
معمّای وصیّت‌نامه
اغلب دیده می‌شود که از میان گروه بسیاری از مردم، فقط یک نفر مفیدتر است. برای اثبات این ادعا حکایت کوتاه زیر را برای آیندگان به یادگار می‌گذارم.
دوشنبه، 23 مرداد 1396
کچل فیلسوف
روزی کچلی کلاه‌گیس بر سر، سوار اسب بود. ناگهان بادی وزید و کلاه گیس او را به زمین انداخت. در این هنگام کسانی که شاهد ماجرا بودند، قاه‌قاه خندیدند....
دوشنبه، 23 مرداد 1396
چوپان دروغگو
شبانی شیفته‌ی سر به سرِ دیگران گذاشتن بود. او گوسفندانش را کمی دورتر از روستا می‌برد و بعد فریاد می‌کشید که گرگ‌ها به گلّه‌اش حمله کرده‌اند و...
دوشنبه، 23 مرداد 1396
تجربه‌ی تلخ
شبانی هنگام چرای گوسفندان خود در ساحل دریا چشمش به آب‌های آرام آن افتاد و تصمیم گرفت با سفری دریایی دست به تجارت بزند. از این‌رو گوسفندانش را...
دوشنبه، 23 مرداد 1396
عادت
مردی ثروتمند به همسایگی مردی دَبّاغ نقل مکان کرد. مرد ثروتمند که تاب تحمّل بوی ناخوشایند پوست‌های دَبّاغی را نداشت، مرتّب از دَبّاغ می‌خواست...
يکشنبه، 22 مرداد 1396
دوستان واقعی
کلمه‌ی دوستی اغلب از لبان آدمیان شنیده می‌شود امّا دوستان وفادار بسیار نادرند. سقراط- مردی که اگر در شهرتش شریک بودم، با جان و دل در سرنوشتش...
يکشنبه، 22 مرداد 1396
نکوهش بیجا
پسرکی برای شست‌و‌شوی خود به رودخانه رفته بود که ناگهان احساس کرد با غرق شدن فاصله‌ای ندارد. در همین هنگام چشم پسرک به رهگذری افتاد که در ساحل...
يکشنبه، 22 مرداد 1396
قدرت سرنوشت
پیرمردی ترسو، تنها یک پسر داشت. پسر بسیار شجاع و نترس و شیفته‌ی شکار بود. شبی پدر خواب دید که شیری پسرش را کشته است. پیرمرد به وحشت افتاد که...
يکشنبه، 22 مرداد 1396
پزشک قلابی
پزشکی قلابی به دیدار بیماری رفت. تمام پزشکان شهر به مرد گفته بودند که گرچه درمان بیماری مرد طولانی خواهد بود، امّا خطری جانش را تهدید نمی‌کند....
يکشنبه، 22 مرداد 1396
نشانه‌هایی امیدوارکننده
پزشکی به هنگام دیدار یکی از بیمارانش حال او را پرسید. بیمار پاسخ داد که به‌شدّت عرق می‌کند. پزشک گفت: «نشانه‌ی خوبی است.» بار دوّم که پزشک به...
يکشنبه، 22 مرداد 1396
ثروت نامشروع
هنگامی که هرکول به طبقه‌ی خدایان ارتقا یافت و به سفره‌ی زئوس دعوت شد، با تمام خدایان با حرمت و ادب رفتار کرد. امّا همین‌که آخرین نفر یعنی پلوتوس...
يکشنبه، 22 مرداد 1396
اوّل کار
روزی دمیدس خطیب برای مردم آتن سخنرانی می‌کرد. امّا از آن‌جا که آن‌ها توجّه چندانی به سخن او نداشتند، خواست تا به حکایتی از حکایت‌های ازوپ که...
يکشنبه، 22 مرداد 1396
تنفّر تا حدّ مرگ
دو مرد که از هم بیزار بودند سوار یک کشتی شدند. یکی از آن دو در دماغه و دیگری در پاشنه‌ی کشتی نشست. ناگهان توفانی سخت درگرفت و کشتی دستخوش امواج...
يکشنبه، 22 مرداد 1396
یاوه گو
مردی شکارچی که ردّ شیری را جست‌وجو می‌کرد، به هیزم‌شکنی رسید و از او پرسید که آیا ردّ شیر یا لانه‌ی او را دیده‌ است. مرد پاسخ داد که به‌جای ردّ...
يکشنبه، 22 مرداد 1396
با یک گل بهار نمی‌شود
جوانی بی‌فکر تمام میراثی را که برایش مانده بود به باد داد و دیگر جز بالاپوشی که به تن داشت، چیزی برایش نماند. جوانک روزی پرستویی را که پیش از...
شنبه، 21 مرداد 1396
از چاله به چاه
بیوه‌ای پرکار، خروس‌خوان، کنیزانش را بیدار می‌کرد و آن‌ها را به سر کارهای‌شان می‌فرستاد. زنان برده که خروس را مسئول بیدار کردن صاحب خود، پیش...
شنبه، 21 مرداد 1396
کچل
مردی که مویش رو به سفیدی گذاشته بود، دو دلدار یکی جوان و دیگری سالخورده داشت. زن سالخورده از این‌که دلداری جوان داشته باشد، شرمنده بود و هر وقت...
شنبه، 21 مرداد 1396
حسّ لامسه‌ی مرد نابینا
روزگاری مرد نابینایی زندگی می‌کرد که فقط با لمس حیوانات، نام آن‌ها را می‌گفت. با این‌همه یک‌بار وقتی کسی توله گرگی را در میان دست‌های او گذاشت،...
شنبه، 21 مرداد 1396