من شاخه ی خشکم تو بیا برگ و برم ده با زمزمه ی عاطفه هایت ثمرم ده فریبا آتش

من دست شسته ام از غرورم برای تو افتاده ام چو قطره شبنم به پای تو سپیده آماده

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن حامد ابراهیمی

می برم منزل به منزل چوب دار خویش را تا کجا پایان دهم آغاز کار خویش را حسین اسرافیلی

می خواهمت چنان که شب خسته خواب را می جویمت چنانکه لب تشنه آب را قیصر امین پور

ما بی تو تا دنیاست دنیایی نداریم چو سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم سلمان هراتی

مادر هستی ام به امید دعای توست فردا کلید باغ بهشتم رضای توست شهریار

می یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این آماده ی صد گریه ام از اشتیاق کیست این وحشی بافقی

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو حافظ

مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم