سايه نشين علَمت
اى كه باشد ز شرف عرش الهى، حرَمت قاف تا قاف جهان، سايه نشين علَمت ريزه خوارند همه خلق ز خوان كرمَت اى شه كشور جان! جان به لب آمد ز غمت
پنجشنبه، 10 تير 1395
ساکن میکده بودم چه کنم
ساکن میکده بودم چه کنم رفت ز دست توبه‌ام باز شبیه لب پیمانه شکست عشق تو حفظ شده در دل ما نسل به نسل به امانت برساندن به ما دست به دست
پنجشنبه، 10 تير 1395
زمانش رسيده برگردی
گمان کنم که زمانش رسيده برگردي به ساحت شب قدر اي سپيده برگردي هزار بيت فرج نذر مي‌کنم شايد به دفتر غزلم اي قصيده برگردي
پنجشنبه، 10 تير 1395
زخم دل هجران زدگان
زخم دل هجران زدگان را تو شفایی درد غم بی نسخه‌ی ما را تو دوایی عالم همه جا پر شده از تیرگی محض ما گمشدگانیم و تو مصباح هدایی
پنجشنبه، 10 تير 1395
روشنى ديده
اى روشنى ديده احرار كجايى؟ وى ماه دل افروز شب تار كجايى؟ اى دسته گل سرسبد باغ رسالت وى وارث پيغمبر مختار كجايى؟
چهارشنبه، 9 تير 1395
رعايت
اي نگهت كرده آفتاب رعايت چشم تو بنموده حق خواب رعايت چرخ ز گردش بماند و گرد تو گرديد كرد چو قانون آفتاب رعايت
چهارشنبه، 9 تير 1395
رخ مپوشان
خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا چون شب سیه مگردان روز سپید ما را ما را ز تاب زلفت افتاد عقده بر دل بر زلف خم به خم زن دست گره‌گشا را
چهارشنبه، 9 تير 1395
دیر کرده‌ای
شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای وقتی نگاه آینه را پیر کرده‌ای دیری است آسمان مرا شب گرفته است خورشید من برای چه تأخیر کرده‌ای
چهارشنبه، 9 تير 1395
ده مژده
ده مژده كه از عالم بالا خبر آمد كز جیب افق كوكب اقبال برآمد شب بار سفر بست و همایون سحر آمد نازل ز سماء آیه فتح و ظفر آمد
چهارشنبه، 9 تير 1395
دنیای دیگریست
دنیای با حضور تو دنیای دیگریست روز طلوع سبز تو فردای دیگریست بوی بهشت می‌وزد از کوچه باغ‌ها خاک زمین بهاری گلهای دیگریست
چهارشنبه، 9 تير 1395
دلم خبر می‌دهد
دلم دوباره خبر می‌دهد ظهور تورا بدون فاصله حس می‌کنم حضور تورا به من مگو که نرفته چگونه باز آید مسیر جاده خبر می‌دهد عبور تو را
چهارشنبه، 9 تير 1395
دل خلق جهانى برباید
آن كه در پرده، دل خلق جهانى برباید چه قیامت شود آن لحظه كه از پرده برآید؟! بر فلك آن نه هلال ست، كه انگشتِ تماشا مه برآورده، كه ابروى تو بر...
چهارشنبه، 9 تير 1395
دروغ گفته‌ام
دروغ گفته‌ام از دوریت شکسته دلم ترک نخورده و انگار آهن است دلم به شوق دیدن رویت نزد به دریا آه کنار شهوت مردابی‌اش نشست دلم
چهارشنبه، 9 تير 1395
درد فراق یوسف زهرا
درد فراق یوسف زهرا شدید شد یعقوب روزگار دو چشمش سپید شد امید انتظار دل ناامیدها امید هم ز آمدنت ناامید شد
چهارشنبه، 9 تير 1395
در خلوت دل
فروغ نگاه تو در آب ديدن چه زيباست رخسار خورشيدي تو پس از پرده داري مهتاب ديدن چه زيباست در چشمه نور چشمت
چهارشنبه، 9 تير 1395
خورشيد کعبه
کي رفته‌اي ز دل که تمنا کنم تو را کي بوده‌اي نهفته که پيدا کنم تو را غيبت نکرده‌اي که شوم طالب حضور پنهان نگشته‌اي که هويدا کنم تو را
چهارشنبه، 9 تير 1395
خسرو پاک
زد قدم خسرو پاك اختر فرخنده خصال ماه شعبان و خرد مات از آن حسن و جمال حجة بن الحسن و قائم حىّ متعال جان هر عاقل و هر عارف و هر فرزانه
چهارشنبه، 9 تير 1395
خرم جهان
خرم جهان دوباره شد از مقدم بهار سر زد دوباره لاله و نسرين به كوهسار صدها شقايق از دل صحرا شكفته شد در باغ نغمه خوان شده با صد شعف هَزار
چهارشنبه، 9 تير 1395
حضور سبز او
فقط حضور سبز او هميشه جمعه‌ها كم است خداي من تو شاهدي كه روز و صال من غم است ببين دعاي ندبه را كه ندبه مي‌كند عزيز و يا كه روي چشم گل هميشه اشك...
چهارشنبه، 9 تير 1395
چه خوشست
چه خوشست من بمیرم به ره ولای مهدی سر و جان بها ندارد که کنم فدای مهدی همه نقد هستی خود بدهم به صاحب جان که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی
چهارشنبه، 9 تير 1395