مسیر جاری :
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم
دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
از سخن چینان ملالت ها پدید آمد ولی
از سخن چینان ملالت ها پدید آمد ولی
گر میان همنشینان ناسزایی رفت رفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
زین آتش نهفته که در سینه من است
زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان می توان گرفت
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل
مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت
امروز که در دست توام مرحمتی کن
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
از عرش صدای ربنا می آید
آوای خوش خدا خدا می آید
فریاد که درهای بهشت باز...
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...