در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد

بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد که گر سرم برود برندارم از قدمت

پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن

پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ

ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ از این فسانه هزاران هزار دارد یاد

گر چه یاران فارغند از یاد من

گر چه یاران فارغند از یاد من از من ایشان را هزاران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد

حسن تو همیشه در فزون باد

حسن تو همیشه در فزون باد رویت همه ساله لاله گون باد

صد نامه فرستادم و آن شاه سواران

صد نامه فرستادم و آن شاه سواران پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد