مسیر جاری :
میرسد بر مشام، عطر و بوی بقیع یا باقر
میرسد بر مشام، عطر و بوی بقیع یا باقر
مرغ دل میزند پر به سوی بقیع یا باقر
غربتت محرز است در جوار نبی یا باقر
از این آل سعود، گله داره نبی...
ذکر توسلِ به تو مشکل گشای ماست
نقل چهار سالگی ات نقلِ کربلاست
این جمله خود به خود به خدا ختمِ روضه هاست
ای که امامِ پنجمِ مظلومِ شیعه ای
ذکر توسلِ به تو مشکل گشای ماست
...
بگرید بر من هر گلی در گلشن
منم کشته از زهر کینه
عزایم باشد بی قرینه
جگرم، باشد پاره پاره از ظلم دشمن
بگرید بر من هر گلی در گلشن
شهادت امام باقر علیه السلام تسلیت...
امام ما زجهان رفت با دلی مغموم
به غربت علی و خاندان او سوگند
امام ما زجهان رفت با دلی مغموم
هماره قصّۀ مظلومی اش به خاک بقیع
بود ز غربت قبرش برای ما معلوم
شهادت امام باقر...
می شود چشم من پر ز اشک از غمت یا باقر
می شود چشم من پر ز اشک از غمت یا باقر
گشته هفت آسمان، سیه از ماتمت یا باقر
میزند زهر شرر بر تن و جان تو یا باقر
میروی سوی حق، ای به قربان...
امام باقر، دارم به یاد ماتمت شوری به سینه
امام باقر، دارم به یاد ماتمت شوری به سینه
عزیز زهرا، سینه زنا تو ببر ای آقا مدینه
غریب مادر، دل شکسته ام برا تو غصه داره
شهادت تو، مدینه خالیه...
ای به قربان قبر ویرانت
ای به قربان قبر ویرانت
دل عشاق شمع سوزانت
شب که در بر روی همه بسته است
مادرت فاطمه است مهمانت
دور قبر تو نیست زواری
تا کند در غمت عزاداری
...
زهر غم به جان تو می زند شرر
زهر غم به جان تو می زند شرر
می شوی تو راهی آخرین سفر
می روی و صادقت بی قرار و زار
بدرقه کند تو را با نگاه تر
شهادت امام باقر علیه السلام...
ای تمام روضه خوانها فدای تو
ای تمام روضه خوانها فدای تو
گریه کرده یک جهان با نوای تو
یادگار کربلا از بلا بخوان
تا که سینه زن شود دل برای تو
شهادت امام باقر علیه السلام...
باقر به علم شهره هرخاص و عام شد
باقر به علم شهره هرخاص و عام شد
مسموم زهر کینه ی کور هشام شد
هر چند زهر کین بشد اسباب مرگ او
مرگش ز کربلا ز برایش پیام شد
شهادت امام باقر...
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
روزگارت بر مراد ، روزهایت شاد شاد ، آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار ،...
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»