مسیر جاری :
نفس سوخته را مرهم و درمانی نیست
نفس سوخته را مرهم و درمانی نیست
حال و روز تو یقین غیر پریشانی نیست
العطش العطش اینقدر مگو از جگرت
که ازین ظالمه امید به احسانی نیست
شهادت...
در ازدحام و هلهله ی نا نجیب ها
در ازدحام و هلهله ی نا نجیب ها
فریاد استغاثه ی او بی جواب بود
یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد
هر چند آب دادن تشنه ثواب بود
شهادت امام جواد...
لب تشنه بود، تشنه ی یک جرعه آب بود
لب تشنه بود، تشنه ی یک جرعه آب بود
مردی که درد های دلش بی حساب بود
پا می کشید گوشه ی حجره به روی خاک
پروانه وار غرق تب و التهاب بود
شهادت...
جان هر دو عالم فدای روی تو
جان هر دو عالم فدای روی تو
تو جوادی و من سائل کوی تو
قبله ی دلهای عاشقان سوی تو
هر گلشن خشبو از شمیم و بوی تو
شهادت امام جواد علیه السلام...
دل سوزان و لب عطشان، سوز و آه و شور و نوایی
دل سوزان و لب عطشان، سوز و آه و شور و نوایی
میشه جاری اشک عاشق از نوحه های کرببلایی
یکی اینجا بین حجره، شده لب تشنه فدایی
یکی روی خاک گودال،...
توی جنّت مادرش زهرا با دلی محزون ناله ها زد
توی جنّت مادرش زهرا با دلی محزون ناله ها زد
که دیده در حُجره فرزندش با لب تشنه دست و پا زد
بمیرم، اون زهر کاری به قلب او زد شراره
به جز جون...
زمین و زمان با دلی سوزان بی قرار ابنُ الرّضا شد
زمین و زمان با دلی سوزان بی قرار ابنُ الرّضا شد
دل محزونم دوباره باز، غصه دار ابنُ الرّضا شد
بگیریم با چشم گریون، به سمتش دست توسّل
همون مولای...
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیده ای پر خود بر زمین مکش
ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش
شهادت...
در حجره ای غریب و تنها
در حجره ای غریب و تنها
پرپر زند عزیز زهرا
با دست همسر، با کام عطشان
مسموم کین شد، امام خوبان
شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت باد
کاظمینت اماما ملجأ روح و دلم
کاظمینت اماما ملجأ روح و دلم
عشق تو شد سرشته تا به ابد با گلم
تو عین صفایی، مظهر سخایی
عشق من تو هستی، چون ابن الرضایی
شهادت امام جواد علیه...
گروه بندی
تازه های پیامک
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
ذکر من، تسبيح من، ورد زبان من علي است
جان من، جانان من، روح و روان من...
دل را ز علی اگر بگیرم چه کنم
بی مهر علی اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی...
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...