شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی

تشنه‌ام این رمضان تشنه‌تر از هر رمضانی شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی لیلةالقدر عزیزی‌ست بیا دل بتکانیم راستی روزه مگر چیست؟ همین خانه‌تکانی

بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم

بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت چقدر خسته‌ام از لحن قیل و قال خودم

پاشیده‌اند عطر دعا باز در زمین

پاشیده‌اند عطر دعا باز در زمین آنک دوباره قافلۀ ناز در زمین صبح و سلام می‌رسد از آسمان، ببین آورده‌اند یک سحر آواز در زمین

این چشم‌ها به راه تو بیدار مانده است

این چشم‌ها به راه تو بیدار مانده است چشم‌انتظارت از دم افطار مانده است برخیز و کوله‌بار محبت به دوش گیر سرهای بی‌نوازش بسیار مانده است

در شب قدر و شب نور و امید

بار دیگر گشته مهمان علی  شاملم گردیده احسان علی در شب قدر و شب نور و امید دست من باشد به دامان علی

مه رحمتت بر تو مهمان شدم

کرم کردی و غرق احسان شدم مه رحمتت بر تو مهمان شدم  به کارم تو هستی همیشه خبیر اجرنا من النار یا مجیر

در این ماه رحمت جوابم بده

در این ماه رحمت جوابم بده گناهم بگیر و ثوابم بده نگه کن به گم کرده راه مسیر اجرنا من النار یا مجیر

کسی را به جز تو ندارم خدا

کسی را به جز تو ندارم خدا به لطف تو امیدوارم خدا  گناهان بی‌حد مرا کرده پیر  اجرنا من النار یا مجیر

به درگاه تو عبد شرمنده ام

به درگاه تو عبد شرمنده ام اگر چه بدم من ولی بنده ام  بگشتم خدایا به نفسم اسیر اجرنا من النار یا مجیر

همه عمر خود را خطا کرده ام

همه عمر خود را خطا کرده ام به تو با بدی ها جفا کرده ام ثوابم کم است و گناهم کثیر اجرنا من النار یا مجیر